• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

نتایح جستجو

  1. M

    ...seda (صبا)عزیز تولدت مبارک

    اینبار تولد یکی دیگه از دوستان گل انجمنیکمونه تولد صبای عزیز و دوست داشتنی تولـــــــــــــــــــــدت مبارک صبا جان ایشالله همیشه سالم و تندرست باشی دلت شاد باشه و لبات خندون خانواده ایران انجمن بهترین ها رو واست آرزو میکنه صبای عزیز و در آخر نوبت میرسه به...
  2. M

    این دیوانگیست ...

    این دیوانگیست که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم این دیوانگیست ... که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه در زندگی با شکست مواجه شده...
  3. M

    روشی بسیار کارامد برای تربیت بچه :دی

    اون دستی که میبینید دست خودمه ها. :نیش: این بچه هم یکم نیاز به تنبیه داشت :نیش:
  4. M

    چت روم یاهو برای همیشه به تاریخ پیوست

    چندی پیش یاهو مدعی شده بود [FONT=Tahoma]برخی امکانات نرم‌افزار مسنجر خود را حذف می کند که از جمله این امکانات چت‌روم‌های قدیمی مسنجر است.[FONT=Tahoma]به گزارش تینک دیجیت، از جمله دیگر امکانات مسنجر یاهو که قرار است حذف شوند می توان به پشتیبانی از مسنجر لایو ویندوز متعلق به مایکروسافت و پینگ باکس...
  5. M

    تصنیف زندگی

    [FONT=courier new, courier, mono]و این ست تصنیف خاکستری زندگی ، [FONT=courier new, courier, mono] دلتنگی مدام !
  6. M

    .. .

    [FONT=courier new, courier, mono]نسیمی نمی وزد در کویر فکرم [FONT=Courier New]پنجره ای در من گشوده نیست [FONT=Courier New]هر صبح از پشت پهن دشت خواب زدگی ، سر می زنم [FONT=Courier New]و هر شب تکیه زده بر درخت تنهای شوریدگی [FONT=Courier New]برای ستاره ای که بی گمان قلب آسمانست [FONT=Courier...
  7. M

    تیمار دل ...

    وقتی از جایی پرت می­شویم، وقتی گوشه انگشت پايمان به خرده سنگی گیر می­کند و پایمان پیچ می­خورد، وقتی پای­مان بی­هوا به جدول کنار خیابان برخورد می­کند و به خاطر از دست دادن تعادل­مان سکندری می­خوریم، همه دورمان حلقه می­زنند، نگران می­شوند، با نگرانی از حالمان و از سلامتمان می­پرسند، می­ترسند که...
  8. M

    جنس نگاهش فرق میکرد انگار...

    زل زده بودم بهش.بوی ماندگی میداد انگار،لباس هایش همه همرنگ بودند.همه رنگ بی کسی بود. صورتش اما توفیر داشت.یک وصله ناجور بین همه زندگی اش،چهره معصومی که اندوه بزرگی ته چشمهایش نهفته بود.چشمهایی که انگار مرا نمی دید،دورترها را نگاه میکرد،در پی کسی بود انگار.شاید هیچ کس را نمی دید.نگاهش به طرز...
  9. M

    دنيايت رنگ مي بازد ولي رنگش بزن ...

    خودش بدون اجازه وارد زندگي ات ميشود.زندگي نه! وارد دلت ميشود! ما معمولا مشغله مان بيش از آن است كه در پي اش باشيم ولي يك روزي از همين روزها بدون اجازه سر و كله اش پيدا ميشود،آرام و بي صدا،پاورچين فاصله ها را كم ميكند و تو همچنان غافلي،يك آن به خودت مي آيي كه مي بيني دلت مامن يكي شده است.يكي كه...
بالا