
معرفی
بعد از این که خشایار به دست اردوان کشته شد.اردوان نیابت سلطنت را به دست گرفت و برای این که خود را قانونی جلوه دهد پادشاهی را به اردشیر اول ((یکی از فرزندان خشایارشا ))واگزار کرد اما قدرت را درست خود داشت .اومی خواست مدتی قدرت را به همین شکل در دست داشته باد و بعد سرفرصت از شر این جوجه شاه هم خلاص شود اما اردشیر دست اورا خواند وبه کمک یکی از یارانش ((بغابوخش))توانست پیشدستی کند وزود تر اورا به قتل برساند وخود را به عنوان پادشاهی واقعی نشاندهد.وی در شرایط نامساعدی قدرت را به دست گرفت.در ابتدا ویشتاسپ پسر داریوش که فرمانروای باختر (بلخ)بود به اوشورید و آهنگ پادشاهی سرداد.اردشیر بعد از کشمکشی توانستاورا نابود وبه تثبیت قدرت خود بپردازد.اما بلارنگ با شورش مصریان روبه رو گشت در مصر شخصی از اهالی لیبا .ایناروس نام در مصر طغیان کرد.پادگان بزرگ پارس ها را محاسره کرده و همه را به خاک و خون کشیدند.والی مصر.هخامنش برادر خشایارشا را دستگیر و به قتل رسانیدند.سپس با حمایت نظامی آتنی ها و دریافت 200کشتی از آنها نائره آتش عصیان خود را به مناطق دورتر گسترش دادند.
اردشیر با اعزام بغابوخش((بغابیش یا به زبانی دیگر مگابیز))در راس یک سپاه جرار به فنیقیه توانست شورش آنها را شدیدا سرکوب و رهبر آنها.ایناروس را دسگیر نمایند((454))
موضوع این گونه بود که یونانی ها ابتدا توانستند لشکر ایران را عقب برانند اما ایرانی ها یکی از شعب رود نیل را خشکانیدند و کشتی های یونانی را به دست خود یوانی ها نابود کرده و فاتح شدند.آتنی ها که تصور چنین امری را نمی کردند با اعزام هیئتی بلند پایه به شوش قراردادصلح کالیاس را با ایرانیان منعقد کردند.اکثر محققین معتقدند که کالیاس را اردشیر منعقد نکرده بلکه این بغابیش بوده که این کار را کرد تا بتواند به این وسیله بخشش اردشیر را به دست آورد.
ماجرا این قرارداد این گونه بود که به موجب این پیمان جزیره قبرس به ایران واگذار گردید و آتنی ها متعهد شدند هیچگاه با اسلحه و تجهیزات نظامی وارد مستملکات شاهنشاهی ایران نشوند.در مقابل ایرانیها هم به همه شهرهای یونانی نشین آسیای صغیر استغلال داخلی عطا نمودند و تعهد کردند ناوگانهای جنگی خود را بیش از سه روز راه از سواحل منتهی به سوی یونان .دورتر نبرند.این صلح معروف به صلح کمیون است که سردار لشگر آتن در قبرس بود.
از این تاریخ به بعد اردشیر و مقامات کشوری و لشکری وی با ارسال طلا و رشوه های مکرر برای سیاستمداران و مقامات نظامی آتن و اسپارت.به اختلاف آنها دامن زده و دمیدن در کوره جنگ پلوپلیز پرداختند ات بدین وسیله مرزهای غربی ایران را از گزند یونانی ها در امن نگاه دارند.
نتیجه این سیاست حساب شده و مال اندیشانه آن بود که ایران مامن بعضی از شخصیت های نظامی سیاسی یونان نیز گردید.از جمله تیمستوکلس سردار بزرگ آتن و فاتح بزرگ سالامین .به دربار اردشیر پناهده شد.

خصال اردشیر
فوت اردشیر در 424 بود.این شاه در امور مملکتی چیزی جز ضعف و سستی نشان نداد و چنان نوشته اند که زمام امور در دست ملکه مادر ((مادرش))آمیس تریس بوده مورخین شرقی اورا عدلخواه و دادگستر دانسته اند.همچنین او را فردی باهوش در انتخاب سرداران جنگی برای نبرد با خارجیان می دانند. همان طور که در مطن اشاره شد در زمان این شاهبود که سیاست تفرقه بنداز و حکومت کن در ایران رواج یافت.
همین طور از زمان حضور او در مسند قدرت کم کم شایسته سالاری در حکومت شروع به کمرنگ شدن کرد و به مرور حمایت مردم از پادشاهی از بین رفت