
احوال عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند؟
سر به زیر انداخته و سنگ فرش های مسجد الحرام را تماشا میکنم.میدانم اگر سرم را بلند کنم کعبه را خواهم دید! از عظمت کعبه هراس دارم ! در همین حال که جلوتر میروم تمام زندگی ام در برابر چشم هایم به نمایش در می آید!
بهتر است که قبل از دیدن کعبه سر به سجده فرود آورم ! صورتم را بر سنگ های مسجد الحرام میگذارم ، خدایا من در اینجا چه میکنم؟ چه کار کرده ام که این پاداش را جزاء کار من قرار داده ای !
در کنار کعبه که هستی عاشق ترین عشّاقی و عشق رنگ و بوی تازه ای میگیرد! اصلا تازه دارد عشق معنا میشود تازه داری میفهمی چه هستی و به کجا میروی ! تازه!
حالا من این قدر زود از شراب عشقبازی نوشیده ام ،اما باز احساس میکنم که ثانیه به ثانیه ی زندگی ام به اسراف گذشته است.
وای که نفس کشیدن چقدر معنا دارد در سرزمین وحی !
کعبه را که هر قدر نگاه میکنی باورت بیشتر میشود که داری خواب میبینی !
لحظه خداحافظی با مکه آنقدر سخت نیست ! شاید ترک مدینه دلمان را مقاوم کرده است !اما دلایل دیگری هم دارد .
یکی این که اصلا دیدار کعبه باورت نشده که سختت باشد از آن دل بکنی! آمدنت بر خود ثابت نشده که بخواهی رفنت را ماتم بگیری !
اما مهم تر از همه آن که خدا همه جا هست ! همه جا ! نه تنها در کعبه ! هر جا که دلت بلرزد خدا هست !
خدا اصلا در دل توست، نه در درون کعبه! دیگر خدا را احساس میکنم ! بر او سجده ی شکر می گذارم که در ایام جوانی بر من بصیرتی داد تا با دیدی نو جهان را بنگرم و او را بشناسم !
الهی با خاطری خسته از دنیا و به فضل تو امیدوار !
دست از غیر تو شسته ام و در انتظار رحمتت نشسته ام ! بدهی کریمی ، ندهی حکیم ! بخوانی شاکرم ، نخوانی صابر!بار الها نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز ! یا رب العالمین ، مرا آن ده که آن به !
منبع: سایت کاروان حج تمتع اهواز - به قلم محمد آقایارلو