دیدم دوستای عزیزم دریا و منصور توی امضاشون برش هایی از کتاب شازده کوچولو رو گذاشتن، سر ذوق اومدم.
اینجا هم ثبتش کنیم که ضمیمه ی قشنگی هست برای معرفی متن کتاب.:شاد:
به نظر منم یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی یه آدم، نخوندن این کتابه!
[MENTION=16400]darya91[/MENTION]
[FONT=\]شازده کوچولو بار ديگر به تماشایگل‌ها[FONT=}]رفت و به آن‌ها گفت: شما سرِ سوزنی بهگلمن نمی‌مانيد و هنوز هيچی نيستيد. نه کسی شما را اهلی کرده نه شما کسی را. درست همان جوری هستيد که روباه من بود: روباهی بود مثل صدهزار روباه ديگر. او را دوست خودم کردم و حالا تو همه‌ی عالم تک است.
تو برای من هنوز پسربچه‌ای بيش نيستی. مثل صدها هزار پسربچه ديگر و من نيازی به تو ندارم. تو هم نيازی به من نداری. من نيز برای تو روباهی هستم شبيه به صدها هزار روباه ديگر.
ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو به هم نيازمند خواهيم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنيا يگانه خواهم بود...
کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده فرانسوی پس از قرآن مجید و انجیل پرفروش ترین کتاب جهان بوده که به بیشترین زبان ها نیز ترجمه شده است.
کتاب شازده کوچولو که 70 سال پیش آنتوان دو سنت اگزوپری آن را نوشت از سوی 1300 انتشارات سراسر جهان منتشر شده و 145 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
این کتاب نخستین بار تقریبا به طور هم زمان از سوی انتشارات رینال اند هیچکاک در شهر نیویورک در روز ششم آوریل 1943 به زبان انگلیسی و 20 آوریل همان سال به زبان اصلی فرانسوی منتشر شده بود.
آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده و خلبان در 31 ژوئیه سال 1943 در سن 44 سالگی هنگام یک پرواز شناسایی در سواحل مارسی هواپیمایش سرنگون و خودش مفقودالاثر شد. در سال 1946 و با خاتمه جنگ جهانی دوم انتشارات گالیمار برای نخستین بار کتاب شازده کوچولو را در فرانسه منتشر کرد.
کتاب شازده کوچولو تاکنون به بیش از 270 زبان و لهجه محلی ترجمه شده است. این کتاب در سراسر جهان به عنوان کتابی برای آموزش زبان فرانسه استفاده می شود. هر سال فقط در فرانسه 400 هزار نسخه از این کتاب محبوب به فروش می رود.
دیدم دوستای عزیزم دریا و منصور توی امضاشون برش هایی از کتاب شازده کوچولو رو گذاشتن، سر ذوق اومدم.
اینجا هم ثبتش کنیم که ضمیمه ی قشنگی هست برای معرفی متن کتاب.:شاد:
به نظر منم یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی یه آدم، نخوندن این کتابه!
[FONT=\]شازده کوچولو بار ديگر به تماشایگل‌ها[FONT=}]رفت و به آن‌ها گفت: شما سرِ سوزنی بهگلمن نمی‌مانيد و هنوز هيچی نيستيد. نه کسی شما را اهلی کرده نه شما کسی را. درست همان جوری هستيد که روباه من بود: روباهی بود مثل صدهزار روباه ديگر. او را دوست خودم کردم و حالا تو همه‌ی عالم تک است.
تو برای من هنوز پسربچه‌ای بيش نيستی. مثل صدها هزار پسربچه ديگر و من نيازی به تو ندارم. تو هم نيازی به من نداری. من نيز برای تو روباهی هستم شبيه به صدها هزار روباه ديگر.
ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو به هم نيازمند خواهيم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنيا يگانه خواهم بود...
