• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ـ-ـ- اشـــعـار مـهــــدوی -ـ-ـ

baroon

متخصص بخش ادبیات

به نام نامی الله و با امید قرب و ظهور این تاپیک رو تقدیم می کنیم به ساحت شریف امام عصر (عج) :گل:
از احمد عزیز برای تلاش جهت رونق تاپیک و این شوق و همّت ممنونیم:گل:



بسم الله ...


اللهم عجل لولیک الفرج ...







به دنبال تو می گردم نمی یابم نشانت را

بگو باید کجا جویم مدار کهکشانت را


تمام جاده را رفتم غباری از سواری نیست
بیابان تا بیابان جسته ام رد نشانت را


نگاهم مثل طفلان زیر باران خیره شد بر ابر
ببیند تا مگر در آسمان رنگین کمانت را


کهن شد انتظار اما به شوقی تازه, بال افشان
تمام جسم و جان لب شد که بوسد آستانت را


کرامت گر کنی این قطره ناچیز را شاید
که چون ابری بگردم کوچه های آسمانت را


الا ای آخرین طوفان! بپیچ از شرق آدینه
که دریا بوسه بنشاند لب آتش نشانت را




 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : به دنبال تو میگردم


جمعه هایم را به هم چسب می زنم
تا همیشه
برای آمدنت وقت باشد ...

 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : به دنبال تو میگردم

محبوب من ! بعد از تو گیجم بی قرارم خالی ام منگم

بردار بستی از چه خواهد شد چه خواهم کرد آونگم

سازی غریبم من که در هر پرده ام هر زخمه بنوازد

لحن همایون تو می آید برون از ضرب و آهنگم

تو جرأت رو کردن خود را به من بخشیده ای ورنه

آیینه ای پنهان درون خویشتن از وحشت سنگم

صلح است عشق اما اگر پای تو روزی در میان باشد

با چنگ و با دندان برای حفظ تو با هر که می جنگم

خود را به سویت می کشانم گام گام و سنگ سنگ اما

توفان جدا می افکند با یک نهیب از تو به فرسنگم

در اشک و در لبخند و سوک و سور رنگ اصلی ام عشق است

من آسمانم در طلوع و در غروب آبی است بیرنگم

از وقت و روز و فصل عصر و جمعه و پاییز دلتنگند

و بی تو من مانند عصر جمعه ی پاییز دلتنگم






 

ahmadfononi

معاونت انجمن
دو شعر زیبا در مورد امام زمان (عج)

دوست دارم!

دوست دارم در فراق يوسف زهرا بميرم
دوست دارم تا ز هجر حجت يکتا بميرم

دوست دارم در فراق حجت محبوب يکتا
همچون مجنون جگر خون از غم ليلا بميرم

آرزو دارم زهجر حضرت مهدي موعود
همچنان ديوانه آواره در صحرا بميرم

دوست دارم من ز هجران عزيز قلب و محبوب
همچو عاشق از غم معشوقه اي زيبا بميرم

روز من تاريک از هجران يار است اي عزيزان
از فراق دوست، دارم دوست تا فردا بميرم

دوست دارم خون ببارم من ز چشمانم شفق گون
خون ز چشم دل ببارم در شب يلدا بميرم

دوست دارم تا ببينم من ظهور حضرت دوست
جان ناقابل کنم در راه و اهدا، بميرم

بس که دارم دوست اي عشاق ذات پاک مهدي
بهر ديدارش چنان ديوانه اي شيدا بميرم

دوست دارم اي عزيزان در دل شب ها بنالم
از فراق يار و هجر دوست، زين غم ها بميرم

دوست دارم بهر ديدارش روم در جمکران، من
دوست دارم در فراقش نيمه شب بطحا بميرم

در دل صحراي وحشت از فراقش خون ببارم
دوست دارم در کوير غم شوم تنها بميرم

اي عزيز قلب زهرا، اي گل محبوب يکتا
از فراقت دوست دارم، اي گل رعنا بميرم

مهدي موعود، اي فرزند پاک بزم تقوا
در فراقت اي عزيز و حجت والا بميرم

«باقر» ديوانه دلخون شد، زهجر حضرت دوست
دوست دارم او شود ظاهر به دنيا تا بميرم


 
آخرین ویرایش:

ahmadfononi

معاونت انجمن
اشفعي لنا

اشفعي لنا

آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دام عزه العالي)

با روي سياه و بار سنگين گناه
با خجلت و شرمساري و حال تباه

در حضرت معصومه گزيديم پناه
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله

در کشور ما رضاست خورشيد و تو ماه
از قدر و جلال تو نشد کس آگاه

من ذره ناچيزم و محتاج نگاه
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله

معصومه به قم، يقين بود مشعل راه
بيچاره کسي که ره نداند از چاه

هر کس ز شما گشت جدا، شد گمراه
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله

بنما زکرم بر من بيچاره نگاه
مسکينم و درمانده، ندارم جز آه

ازکار من زار، تو هستي آگاه
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله

هرکس به کسي گزيده مأوا و پناه
من در بر تو آمده ام غرق گناه

تو واسطه ي فيضي وبر خلق گواه
يا فاطمه اشفعي لنا عندالله

قم و چشم وچراغ کشور اينجاست
تجلي گاه نسل کوثر اينجاست

دو حجت بر زن و مرد مسلمان
برادر در خراسان، خواهر اينجاست
 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : به دنبال تو میگردم




مستي نه از پياله نه از خم شروع شد

از جاده سه‌شنبه شب قم شروع شد

آيينه خيره شد به من و من به‌ آيينه

آن قدر خيره شد كه تبسم شروع شد

خورشيد ذره‌بين به تماشاي من گرفت

آنگاه آتش از دل هيزم شروع شد

وقتي نسيم آه من از شيشه‌ها گذشت

بي‌تابي مزارع گندم شروع شد

موج عذاب يا شب گرداب؟! هيچ يك

دريا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگويم كه ماجرا

از ربناي ركعت دوم شروع شد

در سجده توبه كردم و پايان گرفت كار

تا گفتم السلام عليكم ... شروع شد​
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : به دنبال تو میگردم


روزی هزار بار دلت راشکسته ام

بیخود به انتظار وصالت نشسته ام



هربار این تویی که رسیدی و در زدی

هربار این منم که در خانه بسته ام



هر جمعه قول می دهم آدم شوم ولی

هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام






 

ahmadfononi

معاونت انجمن
تقصیر ماست غیبت طولانی شما

ya_aba_saleh.jpg



تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما

بر شوره زار معصیتم گریه می کنید
جانم فدای دیده بارانی شما

پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما

ای وای من که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسّم رحمانی شما؟

ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
عفو و گذشت سنّت رحمانی شما؟

آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست
رفتار ما به رسم مسلمانی شما؟

عشاق شهر یکسره تعریف می کنند
از لحن و صوت مکّی قرآنی شما

نشنیده یاد روضه گودال کرده ام
دل میبرد تلاوت روحانی شما

این اشک و روضه حال مرا خوب کرده است
رد خور نداشت نسخه درمانی شما

یا فارس الحجاز برایم دعا کنید
درمانده است نوکر ایرانی شما...
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
غروب جمعه

ya_aba_saleh.jpg




باور بکن این شهر جای زندگی نیست
تا ناخدایانند جای بندگی نیست
ایـن تـیره دلها از شقـایق سـر بـریدند
ایـنها بـرای آخـرت ذلـت خـریدند
دیندارهای شهر ما در خواب رفتند
اهل نماز و عشق بازی ها رفتند
دیگر کسی اهل دعا اهل صفا نیست
دیگر کسی دنبال مردان خدا نیست
چشمی دگر از ترس داور غرق نم نیست
بی دین ودنیا پیشگان در شهر کم نیست
هر راد مردی با غم وغصه قرین است
هر اهل دل در شهر ما خانه نشینست
دیوارهای شهر ما را غم گرفته
سجاده ها در خانه ها نم گرفته
آقا جان یا صاحب الزمان
دیگر کسی دلتنگ عصر جمعه ها نیست دیگر کسی در فکر یاد جبهه ها نیست
قرآن شده بازیچه یک مشت نامرد اسباب دکان ریای خلق بی درد
پیر غریب شهر از ما خسته گشته از نامرادی ها دو بالش بسته گشته
دنیا پر از شمر یزید عمر و عاص است یک روز اینجا عرصه حکم و قصاص است
باید بیاید آن که مرد آسمانهاست باید بیاید آن که فوق کهکشانهاست
باید بیاید عدل را بر پا نماید میزان عدل را با خودش معنا نماید
وقتی بیاید شهر پر جوش وخروش است صوت کلامش گوئیا بانگ سروش است
من منتظر تا فصل هم عهدی بیاید با ذوالفقار حیدری مهدی بیاید
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
فرض کن حضرت مهدی(عج) به تو ظاهر گردد

ya_aba_saleh.jpg



فرض کن حضرت مهدی(عج) به تو ظاهر گردد

ظاهرت هست چنانیکه خجالت نکشی؟

باطنت هست پسندیده صاحب نظری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟

لقمه ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم ز همه داراییت

داری آنقدر که یک هدیه برایش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟

با چنین شرط که در حافظه دستی نبری!

واقفی بر عمل خویش تو بیش از دگران

می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟!!!‬
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
ساعات عمرم همه با درد وغم گذشت

ya_aba_saleh.jpg



ساعات عمرم همه با درد وغم گذشت
دستم بگیر که آب از سرم گذشت
میخواستم وقف دین تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه میخواستم گذشت
تا کی غروب جمعه ها بنشینم یک گوشه به انتظار؟
که این جمعه هم گذشت ....

 

ahmadfononi

معاونت انجمن
آقا بیا

ya_aba_saleh.jpg



مجنون حریف غصه لیلا نمیشود

زخم فراق بی تومداوانمیشود

فالی زدم به حضرت حافظ بازگفت

بخت همیشه بسته ما وانمیشود

آب از سرم گذشت دراین موج بیکسی

ساحل حریف طعنه دریا نمیشود

دلخوش به هیئتم که شنیدم حضور تو

جز در هوای روضه سقا نمیشود

جان دو دست حضرت عباس جان مشک

آقا بیا که بخت دلم پا نمیشود

 

ahmadfononi

معاونت انجمن
میترسم

ya_aba_saleh.jpg



میترسم از آن لحظه که عمرم به سر آید

مهتاب رخت بعد غروبم به در آید

می ترسم از آن دم که بیایی و نباشم

جان از بدنم رفته و عمرم به سر آید

می خوانمت ای یار ز صبح ازلی

آه از دل خونم ز غم هجر برآید

در راه تو من منتظرم تا که بیایی

از گل وصل رخت بهر دلم کی ثمر آید

بر دامن تو رشته دل را چو ببستم

کی مهر رخت از پس پرده به در آید

جز هجر تو اندر دل من هیچ غمی نیست

کی می شود از سینه غم هجر برآید

هر سو نگرم از تو و از وصل بگویند

کی می شود این فصل فراق تو سرآید

از باغ غمت لاله چو بسیار بچیدیم

کی می شود اندر دل ما لاله وصل تو برآید
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
نجوا و دلتنگیهای اقا

ya_aba_saleh.jpg



از دوری تو غمین و نالان هستیم

وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم

اصلیت ما را تو اگر می پرسی

از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!

ما لشگری از سلاح روسی داریم

در دوز و کلک رگ ونوسی داریم

هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم

این هفته فقط نیا عروسی داریم!

از جور زمانه ما شکایت داریم

اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم

ما مشکلمان گرانی و بیکاریست

آقا به نبودنت که عادت داریم

ما قیمت روز ارز را می دانیم

معیار بهای بورس در تهرانیم

فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است

هر روز دعای عهد را می خوانیم

صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو

از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو

آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...

ار آنچه که ما دوست نداریم نگو!
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم

ya_aba_saleh.jpg



آقا نگاهت جای آهو هاست، می دانم

دستان پاکت مثل من تنهاست، می دانم

آقا دلت در هیچ ظرفی جا نمی گیرد

جای دل تو وسعت دریاست ، می دانم

می آیی و با دستهایت پاک خواهی کرد

اشکی که روی گونه مان پیداست ، می دانم

برگشتنت در قلب های مرده مردم

همرنگ طوفانی ترین دریاست ، می دانم

جای سرانگشتان پر نورت در این ظلمت

مانند رد باد بر شنهاست ، می دانم

در باور کوتاه این مردم نمی گنجد

وقتی بیایی اول دعواست ، می دانم

ای کاش برگردی که بعد از این همه دوری

یک بار حس بودنت زیباست ، می دانم

آقا اگر تو برنمی گردی دلیل آن

در چشمهای پر گناه ماست ، می دانم

کی باز میگردی ، برایم بودن با تو

زیباترین آرامش دنیاست ، می دانم

تو باز می گردی اگر امروز نه ، فردا

از آتشی که در دلم پیداست ، می دانم
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
شیعیان! مهدی غریب و بی کس است

ya_aba_saleh.jpg


بار دیگر یاد دلبر میکنم

نغمه ی یابن الحسن سر میکنم


بار دیگر میرود از کف قرار

قلب من پر می کشد سوی نگار


گرچه از وصفش زبانم الکن است

نام او ارامش قلب من است


یاد مهدی دل منور میکند

شادمان زهرای اطهر میکند


یاد مهدی یاد جمله اولیاست

چون که صد امد نود هم پیش ماست


یاد مهدی چون نشان زندگیست

بی ولی عصر بودن مردگی ست


خلوت اهل ولا با مهدی است

ذکر اهل معرفت یا مهدی است


گوییا این نام اسم اعظم است

هر چه یا مهدی بگویی هم کم است!


ذکر یا مهدی توانم می دهد

حق و باطل را نشانم می دهد


حضرت مهدی تمام دین ماست

دین ما ایمان ما ایین ماست


دین حق را او هم اکنون صاحب است

دم زدن از انتظارش واجب است


هر که شد بیگانه با صاحب زمان

او بود کافر مسلمانش ندان!


شیعه بر این اعتقاد و باور است

هر کسی مهدی ندارد کافر است


شیعیان رسم تشیع این نبود....

باید این زنگار غفلت را زدود


شیعه پس سنگین چرا گوشت شده؟

عهد و پیمانت فراموشت شده


عالم میثاق پیمان بسته ای

پس چرا پیمان خود بشکسته ای؟


هیچ داری از دل مهدی خبر

گریه های هر شبش را تا سحر؟


او که ارباب تمام عالم است

من بمیرم سر به زانوی غم است.....


شیعیان! مهدی غریب و بی کس است

جان مولا معصیت دیگر بس است


شیعیان! بس نیست غفلت هایمان!؟

غربت و تنهایی مولایمان


ما عبید و عبد دنیا گشته ایم

غافل از مهدی زهرا گشته ایم....


از دعا بهر فرج غافل شدیم

سخت مشغول ره بلطل شدیم!


من که دارم ادعای شیعگی

پاسخی ندارم به جز شرمندگی....


مهدی زهرا حسینی دیگرست

اخرین معصوم نسل حیدر است


غیبت او کربلایی دیگر است

بهر شیعه ابتلایی دیگرست


کل عرض کربلا یعنی همین

خالی از حجت نمی ماند زمین...!
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
با کدامین آبرو روزشمارش باشیم

ya_aba_saleh.jpg


با کدامین آبرو روزشمارش باشیم
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم
سال هامنتظر سیصدواندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
سال ها در پی کار دل ما راه افتاد
یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم
ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما پرچمدارش باشیم؟
اگر آمد خبر رفتن مارا بدهید،به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم

یا اباصالح المهدی

 

ahmadfononi

معاونت انجمن
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

y1fb7tuke8rbz861dx.jpg


اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
از فراقت به جواني همگي پير شديم

y1fb7tuke8rbz861dx.jpg


از فراقت به جواني همگي پير شديم
بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم

بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست
عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم

تا که وصفي ز کمان و خم ابروي تو رفت...
در پي ديدن رويت همگي تير شديم

از کمان خانه ي زلفت همه بالا رفتيم
در سراشيبي ابروت سرازير شديم

گو گدايان در اين خانه بيايند که ما
از گدايي به در تو همگي مير شديم

عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
جمله در حلقه ي تو در غل و زنجير شديم
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟

34noufsgdesonp8vv0p.jpg


از انتظار خسته ام و يا دلم گرفته است؟
تو مدتي است رفته اي , بيا دلم گرفته است

نگاه سرد پنجره به کوچه خيره مانده بود
گمان کنم بداند او چرا دلم گرفته است

گذشتم از هزاره ها در امتداد دوري ات
به ذهن من نمي رسد کجا دلم گرفته است

به چشم خود نديده ام شکوه چهره ي تو را
شبي بيا به خواب من , بيا دلم گرفته است
 
بالا