rain bow girl
کاربر ويژه
:مشکوک:
چی دارین به هم میگین؟؟:مشکوک:
رمزی؟؟؟؟؟؟؟:تنبیه:
رمزي نيست فاطمه جون يعني اينكه كلمه ي ديگه بگو واجب نيس كه اونو بگي:خنده2::تعجب2:
:مشکوک:
چی دارین به هم میگین؟؟:مشکوک:
رمزی؟؟؟؟؟؟؟:تنبیه:
دیرماشتی زیرمجموعه ای از اوسته گدي میشه دیرماشماخ نوعی از اوسته گدماخ است تن ستارخان و باقرخان و بابک و شهریار همگی رو تو گور لرزوندم
آمدن : گلمک خندیدن: گولمک رفتن: گئتمک یخ بستن: دونماق گفتن: دئمک خوردن: یئمک بریدن: کسمک کشیدن: چکمک شستن: یوماق مالیدن: اووماق سوراخ کردن: دلمک پوشیدن:گی مک پاشیدن: سپمک دوختن: تیکمک ایستادن:دورماق بیهوش شدن:اویماق گذشتن: گئچمک ماندن:قالماق صبرکردن:دوزمک داخل شدن:گیرمک قهرکردن:دونمک مردن:اولمک پرشدن:دولماق شدن:اولماق کردن: اله مک گم شدن:ایتمک پژمرده شدن:سولماق انداختن:سالماق باریدن:یاغماق خوابیدن:یاتماق شناکردن:اوزمک بیدارکردن:اویاتماق بیدارشدن:اویانماق ورم کردن:شیشمک سیرشدن:دویماق دیدن:گورمک راندن:سورمک تاکردن لباس:بوکمک پیچ دادن:بورماق ریختن:توکمک زاییدن:دوغماق نوشیدن:ایچمک پاره کردن:جیرماق خریدن:آلماق گرفتن:آلماق |
سیب پرتقال نارنگی لیموشیرین لیموترش گلابی آلبالو هلو زردآلو شفتالو گوجه سبز خیار توت توت فرنگی موز نارگیل انگور هندوانه خربزه انار خرما تره گشنیز جعفری فلفل تره شاهی نمک آبلیمو لوبیا چشم بلبلی آلوخورشتی گردو پسته رشته آشی ماکارونی قند گیلاس |
دیرماشتی زیرمجموعه ای از اوسته گدي میشه:خنده1: دیرماشماخ نوعی از اوسته گدماخ است:خنده2: تن ستارخان و باقرخان و بابک و شهریار همگی رو تو گور لرزوندم:خنده2:
از فاطمه خانوم بابت شناساندن این ادبیات تشکر و قدر دانی میکنم .اما این ادبیات و نوشتن زبان آذری و حتی معنی و نوع گفتار آنها در مناطق مختلف آذربایجات تفاوت دارد و حتی نوع گویش دوشهر نزدیک به هم نیز از یک ادبیات کمتر استفاده میکنند.
اگر دقت کنیم این ادبیات مخصوص کشور آذربایجان و شهرهای اطراف آن مانند باکو-اردوباد- نخجوان- وشهرهای دیگر است که نوع گفتار آنها با آذربایجانیهای ایران تا حدی متفاوت است.حتی در خود آذربایجان ایران چه آذربایجان غربی و چه آذربایجان شرقی این ادبیات فرق میکند مثلا:
در شهر تبریزکه بنده هم اهل همین شهرم به گردو میگویند: گیرده کان
ولی در شهر ارومیه که مرکز استان آذربایجان غربی است میگویند: جه ویز
مثال دیگر :
در تبریز و شهر های نزدیک به گل با (کسره گاف) میگویند پالچیق یا به زبان عامیانه پالچیخ
ولی در شهرهای آذربایجان غربی این کلمه مترادف است با کلمه چومور
بحث در این نوع ادبیات زمان زیادی را میخواهد که در صورت تمایل عزیزان به آن ادامه خواهیم داد.
ارادتمند...
اوه اوه...کی میره این همه راهو؟؟؟:تعجب:در ضمن خاطر نشان کنم که دوستای من خودشون کشتن من بهشون ترکی یاد بدم ندادم اینم جو گیر شدم نوشتم
استان |