فائزه حسین زاده
متخصص روانشناسی
میگنا : روان پزشکان به که می گویند نرمال؟ اخلاق بخش عمدهای از پیکره نرمال بودن را تشکیل میدهد.
اخلاق، انسان را وادار به پیروی از برخی باورهای ارزشی و متعالی میکنند. ما در روانشناسی، انسان را مظهر تعالی خداوند میدانیم.
یعنی ایمان به خداوند، ایمان به ارزشها، ایمان به مقدسات تعریف شده که بخشی از آن به مقدسات و ارزشهای متعالی برمیگردد و بخشی از آن نیز به اخلاق و صفات خوب متعالی مانند توکل، امید و… مربوط میشود و فرد نرمال چنین اخلاقی دارد و به آنها تمسک میجوید.
۱٫بخشندگی و دست و دلبازبودن:
فرد نرمال، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف است یا برعکس آنقدر روابط عاطفیاش بیش از حد میشود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
۲٫داشتن هوش اجتماعی:
فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیتهای شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیتهای غیرمولد و بیفایده و بیارزش، مانند بسیاری از فعالیتهایی که در جهت خلاف است یا انجام آنها فایدهای برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته میشود.
۳٫قدرت حل مساله:
فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمیشود و سعی میکند برای مشکلات خود راهحل پیدا کند. طبیعی است برای رسیدن به این هدف باید واقعیتهای موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کفبینی و موضوعات خرافی میپردازند، قدرت حل مساله ندارند زیرا نمیتوانند واقعیتهای موجود را قبول کنند. نکته قابل توجه اینکه حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیمگیری داشته باشد.
اخلاق، انسان را وادار به پیروی از برخی باورهای ارزشی و متعالی میکنند. ما در روانشناسی، انسان را مظهر تعالی خداوند میدانیم.
یعنی ایمان به خداوند، ایمان به ارزشها، ایمان به مقدسات تعریف شده که بخشی از آن به مقدسات و ارزشهای متعالی برمیگردد و بخشی از آن نیز به اخلاق و صفات خوب متعالی مانند توکل، امید و… مربوط میشود و فرد نرمال چنین اخلاقی دارد و به آنها تمسک میجوید.
۱٫بخشندگی و دست و دلبازبودن:
فرد نرمال، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف است یا برعکس آنقدر روابط عاطفیاش بیش از حد میشود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
۲٫داشتن هوش اجتماعی:
فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیتهای شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیتهای غیرمولد و بیفایده و بیارزش، مانند بسیاری از فعالیتهایی که در جهت خلاف است یا انجام آنها فایدهای برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته میشود.
۳٫قدرت حل مساله:
فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمیشود و سعی میکند برای مشکلات خود راهحل پیدا کند. طبیعی است برای رسیدن به این هدف باید واقعیتهای موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کفبینی و موضوعات خرافی میپردازند، قدرت حل مساله ندارند زیرا نمیتوانند واقعیتهای موجود را قبول کنند. نکته قابل توجه اینکه حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیمگیری داشته باشد.