آنكه پرهيز كندازخوردن كيست
وآنكس نخوردست چون زيست
بازديشب مثل هرشب
ازدردپرخوری
نيامدخواب به چشمانم
امروزهم مثل ديروزپرخوری كرده ام
زخم زياد خورده ام
فريب فراوان خورده ام
رودست هم خورده ام
من اندوه تلخ را نيز خورده ام
سير نخواهم شدازخوردن
آنقدر پرخورم
كه سهم توراهم ازاندوه می خورم
آری، من غصه توراهم می خورم
من دراين چراگاه بخوربخور كه آدم آدم می خورد
ازاين گرسنگان زندگی
ازاين تشنه كامان زيستن
حالم به هم می خورد
گرسنگانی كه چون من سيرنشدند
اززندگی
اززيستن
وحتیّ ازخويشتن
گرسنگانی كه دريغ ازيكبار
طعم غصه رانچشيدند
غصه ای كه به وفور دردسترس ماست
وبرعكس ماكه هرروزراهزاربارمرده ايم
حتیّ يكبارهم نمرده اند
ودررنج خوردن چون من پرخوری نكرده اند
باوركن
من آنقدرپرخورم
تيروخنجركه هيچ
گردو خاك محل كارم رامی خورم
من حتی به دود ماشينها هم رحم ندارم
امّا بسيارمشتاقم
جرعه ای ازويتامين خوش طعم پول
كلسيم رشوه
وپروتئين اختلاس بخورم
كاش در دوراهی شهامت
جسارت پرسيدن بود...
جلال میرزایی
وآنكس نخوردست چون زيست
بازديشب مثل هرشب
ازدردپرخوری
نيامدخواب به چشمانم
امروزهم مثل ديروزپرخوری كرده ام
زخم زياد خورده ام
فريب فراوان خورده ام
رودست هم خورده ام
من اندوه تلخ را نيز خورده ام
سير نخواهم شدازخوردن
آنقدر پرخورم
كه سهم توراهم ازاندوه می خورم
آری، من غصه توراهم می خورم
من دراين چراگاه بخوربخور كه آدم آدم می خورد
ازاين گرسنگان زندگی
ازاين تشنه كامان زيستن
حالم به هم می خورد
گرسنگانی كه چون من سيرنشدند
اززندگی
اززيستن
وحتیّ ازخويشتن
گرسنگانی كه دريغ ازيكبار
طعم غصه رانچشيدند
غصه ای كه به وفور دردسترس ماست
وبرعكس ماكه هرروزراهزاربارمرده ايم
حتیّ يكبارهم نمرده اند
ودررنج خوردن چون من پرخوری نكرده اند
باوركن
من آنقدرپرخورم
تيروخنجركه هيچ
گردو خاك محل كارم رامی خورم
من حتی به دود ماشينها هم رحم ندارم
امّا بسيارمشتاقم
جرعه ای ازويتامين خوش طعم پول
كلسيم رشوه
وپروتئين اختلاس بخورم
كاش در دوراهی شهامت
جسارت پرسيدن بود...
جلال میرزایی