mahdad_mtp
کاربر ويژه
چشمت مرا صد بار گفت: آمد به سر اين زندگي
سودي نکردم من زتو، اينک تو و اين زندگي
رفتي و نا زيبا شدي، هم ساغر حوا شدي
رفتي به سوي سيب خود، من ماندم و اين زندگي
گفتي: نمي خواهم تو را، آخر تو هستي بي نوا
گفتي برو از من جدا، من ماندم و اين زندگي
بيرون نمودي تو مرا از خانه خود اي پري!
رفتم در آن غربت سرا، من ماندم و اين زندگي
ديدم ترا با ديگري، خندان و مستان مي روي
هان! زخم غيرت را نگر، من ماندم و اين زندگي
وامانده ام از زندگي، غرق گناه بندگي
يکبار ديگر باختم، من ماندم و اين زندگي
يارب به تقديرم نبود ياري و همراهي رفيق
بي يار و ياور مي زي ام، من ماندم و اين زندگي
سودي نکردم من زتو، اينک تو و اين زندگي
رفتي و نا زيبا شدي، هم ساغر حوا شدي
رفتي به سوي سيب خود، من ماندم و اين زندگي
گفتي: نمي خواهم تو را، آخر تو هستي بي نوا
گفتي برو از من جدا، من ماندم و اين زندگي
بيرون نمودي تو مرا از خانه خود اي پري!
رفتم در آن غربت سرا، من ماندم و اين زندگي
ديدم ترا با ديگري، خندان و مستان مي روي
هان! زخم غيرت را نگر، من ماندم و اين زندگي
وامانده ام از زندگي، غرق گناه بندگي
يکبار ديگر باختم، من ماندم و اين زندگي
يارب به تقديرم نبود ياري و همراهي رفيق
بي يار و ياور مي زي ام، من ماندم و اين زندگي
آخرین ویرایش: