baroon
متخصص بخش ادبیات
وقتی کتابی را که از آن خوشش آمده بود تمام کرد، نفس عمیقی کشید، با حسی خوشایند، کتاب را گذاشت روی نیمکت؛ بلند شد و راه افتاد. چند قدمی که دور شد برگشت و با لبخند نگاهی به کتاب انداخت. کتاب روی نیمکت، انتظار مخاطب جدیدی را میکشید.
کتابی روی نیمکت پارک، روی صندلی انتظار بانک، روی صندلیهای یک مرکز رختشویی، روی صندلیهای مترو یا اتوبوس درون شهری، کنار باجهی تلفن همگانی، حتی بین چیپس و بیسکویتهای یک سوپرمارکت! کتابی که قبلاً کسی آن را خوانده و تصمیم گرفته به خوانندهی ناشناس دیگری هدیه بدهد.
رمان، شعر، داستانهای کوتاه، مجموعهی یادداشت یا هر کتاب دیگری.
«رول هورنباکر» نخستین کسی بود که این حرکت را انجام داد و نام کار خود را «کتاب در گردش» گذاشت.
یکی از اهداف این طرح تبدیل کردن دنیا به یک کتابخانهی بزرگ است.
آخرین ویرایش: