• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

•:• حـوالـی بــاران •:•

مهشید

کاربر ويژه
پاسخ : باران که می بارد تو ...

باران می بارید
رهگذر تمام خیابان را،زیر باران رفت.
در انتهای دوردست،
از دستان او تا آسمان آبی
رنگین کمانی زیبا پل بست...
 

Ever Green

متخصص بخش پزشکی
بزن باران

بزن باران بهاری کن فضا را

بزن باران و تر کن قصه ها را

بزن باران که از عهد اساطیر

کسی خواب زمین را کرده تعبیر

بشارت داده این آغاز راه است

نباریدن دلیل یک گناه است

بزن باران به سقف دل که خون است

کمی آنسوتر از مرز جنون است

بزن باران که گویی در کویرم

به زنجیر سکوت خود اسیرم

بزن باران سکوتم را به هم زن

و فردا را به کام ما رقم زن

بزن باران به شعرم تا نمیرد

در آغوش طبیعت جان بگیرد

بزن باران،بزن بر پیکر شب

بر ایمانی که می سوزد در این تب

به روی شانه های خسته ی درد

به فصل واژه های تلخ این مرد

بزن باران یقین دارم صبوری

و شاید قاصدی از فصل نوری

بزن باران،بزن عاشق ترم کن

مرا تا بی نهایت باورم کن


 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : باران که می بارد تو ...

پنجره را باز کن
و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ...
خوشبختانه
باران ارث پدر هیچکس نیست!

------------
حسین پناهی
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
پاسخ : باران که می بارد تو ...

باران که می بارد تو می آیی...
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
پاسخ : باران که می بارد تو ...

واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد ‚ واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه کنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
روشنی را بچشیم


 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
پاسخ : باران که می بارد تو ...

باز باران با ترانه
با گوهرهاي فراوان
مي خورد بر بام خانه
يادم آرد روز باران
گردش يك روز دیرین
خوب و شیرین
توي جنگل هاي گيلان
كودكي ده ساله بودم
شاد و خرم
نرمو نازك
چست و چابك
با دو پاي كودكانه
مي دويدم همچو آهو
مي پريدم ازلب جوي
دور ميگشتم ز خانه
مي شنيدم از پرنده
داستان هاي نهاني
از لب باد وزنده
رازهاي زندگاني
بس گوارا بود باران
وه چه زيبا بود باران
مي شنيدم اندر اين گوهر فشاني
رازهاي جاوداني, پندهاي آسماني
بشنو از من كودك من
پيش چشم مرد فردا
زندگاني خواه تيره خواه روشن
هست زيبا, هست زيبا, هست زيبا

قيصرامين پور- روحش شاد


 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : باران که می بارد تو ...




باران که می بارد
پنجره ها هم به رقص می آیند
مثل ناودان ها
مثل برگ های عاشقانه
که با دانه های باران
به لرزه و رقص مستانه راه زمین پیش می گیرند
در راه
با باران ها به عشق بازی
بر زمین می نشینند ...

باران که می بارد
باران گیر می شوم
تمام روزهای خاکستری
زمین گیر بوده ام
با دانه دانه قطرات
جان می گیرم
با خزان پرواز را تجربه می کنم
مثل برگ ها ...

باران که می بارد
غبار دل پاک می شود
غم ها که پایان ندارند
به مرخصی کوتاه مدت می روند ...
می روند که تازه تر برگردند ...
مثل فصل ها ...
مثل دردها ...



 

زینب

کاربر ويژه
باران می بارد .....

باران می بارد. بی وقفه. با دانه های درشت
من نه منتظر آن مردم که در این باران بی وقفه بیاید نه دلم می خواهد با چتر بسته زیرباران راه بروم.همینجا توی رختخوابم به صدای تق تق این قطره های پر شتاب وسمج که به شیشه نور گیر میخورد گوش می دهم
باران بی وقفه رویایم را خیس کرده.
همه چیز را به هم ریخته.همه لباسهای گل گلی ورنگ به رنگی که از حراج پاریس خریده بودم...اولین نسخه از کتابم را که قرار بود بدهم به تو ...نتهایی که تازه نوشته بودم ...بالهایی که قرار بود همین فردا.. همین فردا امتحانشان کنم و باهاشان تاسر کار بروم... پودری که قرار بود توی چای مادر بریزم تا بیست سال جوانشترش کند...وماده ایی که قرار بود فقط برای یک روز موهایم را فر کند وجنسش آنقدر خوب بود که مادردبگر غر نمیزد که ریشه موهایم را میسوزاند....عینکی که می توانستم آنهایی که خیلی خیلی از من دور بودند را با آن ببینم وبپرم توی قاب عکسهای قدبمی....
حالا اما این باران بی وقفه وسمج همه را خیس ونم کشیده کرده
همینجا توی رختخوابم زل زده ام به شیشه نور گیروبه صدای تق تق قطره ها گوش می دهم تا بلکه از رو بروند
فردا اگر آفتاب زده بود همه رویاهایم را روی بند رخت خشک می کنم...
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : باران که می بارد تو ...

دوست داشتن مثل نم نم باران است، کم کم می آید و به درازا می کشد... بارانی دوستت دارم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : باران که می بارد تو ...

این روزها چقدر دلم نشستن زیر باران مهربانی ات را می خواهد ..




من ..

تو ..

یک روز اردیبهشتــــی ..

زیر باران

 

محمد

کاربر ويژه
پاسخ : باران که می بارد تو ...

هر وقت باران بیاید مثل اینه که زندگی میاد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


زیـــــر بــــــاران آدم ترَم!
خــــاکــ تنم
بــوی دسـتــ هـای گِـلــی ِ خـــــدا را مـی گـیــرد!
:8:


 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بــاران میـــــبارد
به دعــــــای کداممان، نمـــیدانم!
من همین قدر میدانم باران صـــدای پای اجــابت است و خـــدا با همه جبروتش نـاز میخــــرد!
نیـــــــــــاز کن
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


.

امروز هم مثل دیروز آسمان ناله میکرد ،
نمیدانم کی بغضش میترکد و گریه اش میگرید !!!
گریه کن عزیز من ...
قول میدهم سبک تر شوی ،
تو که گریه کنی با خیسی اشک هایت چشمانم خیس میشود ...
:بغل:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
باران را دوستــــــ دارم

بی دلیــل

بی منطـــق


بدون اختیــــار

دیوانــــه وار

مثل تــــــــــــو

 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .
 
بالا