• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

♥♥♥ دفتر من و تو ♥♥♥

redroze

کاربر ويژه
www.smsplz.com-kart-postal-29.jpg
 

redroze

کاربر ويژه
تکـﺜﯿﺮ ﺗــــــﻮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ...
ﯾﻌﻨــــــﯽ ..
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ​
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .....
 

redroze

کاربر ويژه
بعضی حرفا رو نمیشه گفت !
باید خورد ...
ولی بعضی حرفا رو نه می شه گفت ؛
نه میشه خورد ....
می مونه سر دل ،
... میشه دل تنگ !
میشه بغض ،
میشه سکوت ...
میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته... !!!


مثله حال الان من!!!:گریه:
 

redroze

کاربر ويژه

صـدای تـپـش قلبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مـن نـیـسـتــــ این
صـدای بــی خـیـال دویـدن تـوسـتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ڪہ بــی مـحـابـا در سـیـنـہ امـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پـرسـہ می زنی
بی انـصافــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تـو را بــــــــــــــــــــــــــــــــــخــــدا
ڪـمی آرامـتـر گـامــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بـردار
مـگـر نـمی دانی آنـجـا ڪہ تـو جـولان می دهی
دیـواره هـایـش نـازڪـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شـده انـد
شـڪـنـنـده تـر از هـمـیـشـہ

 

redroze

کاربر ويژه
ﺟﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻦ ؛

ﮐﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ . . .


36.gif
 

Last Star

متخصص بخش روانشناسی
دیــوانـــه ام مــی کــنــد
فــکــر ایــنــکـــه
زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد
لـطـفــا …
تــا زنـده ام با من بـــــــمان....

 

Last Star

متخصص بخش روانشناسی
هزاران دست هم به سویم دراز شود !!!
پس خواهم زد …
تنها …
تمنای دستان تو را دارم …
باور کن خیلی حـرف است، وفادار دست هایی باشیکه یکبار هم لمسشان نکرده ای …
 

redroze

کاربر ويژه
[FONT=Vazir, times, serif]ما زن ها همه حســـودیم
[FONT=Vazir, times, serif]اما حسادت انواع دارد :
[FONT=Vazir, times, serif]از حسادت سایز دور کمر تا حسادت به اندازه ی پشت پلک ها .
[FONT=Vazir, times, serif]اما عمیـــق ترین ، ُبرنـــده ترین و عــذاب آور ترین حسادتمان
[FONT=Vazir, times, serif]وقتی است که دل مــی بنــدیم ،
[FONT=Vazir, times, serif]دل به یه مـــرد می بنــدیم،
[FONT=Vazir, times, serif]دیگه تاب نداریم صدایی جز ما ، نگاهی جز ما ، دستانی جز ما ،
[FONT=Vazir, times, serif]اصلاً هر چیزی جز ما از هـــزار فرسخیش رد شود.
[FONT=Vazir, times, serif]که ای کـاش کــــور شود ، کَـــــر شود، بشکند و یا اصلا بمیــــــرد :

[FONT=Vazir, times, serif]" رقیـــب "
 

redroze

کاربر ويژه
افتاده آن گوشه
گوشی همراهی که میتوانست
دل آویزترین شعر جهان را
“دوستت دارم” را
به گوش و چشم محبوب برساند
قصه دو سو دارد:
یک انتهای تلخ
یک انتهای شیرین
یکی آنکه دیگر نیست یا نبوده از ابتدا !
یکی آنکه دیگر به گوشی تلفن احتیاج نیست… در گوش هم میخوانند…!
s43.gif
 

redroze

کاربر ويژه
حال من خوب است اما عالی می شوم
وقتی که تو با نگرانی در آغوشم می گیری و می گویی :
نه عزیز من ، تو خوب نیستی …
s43.gif
 

redroze

کاربر ويژه
عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی
در کنار احساسی از باران ، لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید
احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش که گرمی را به تو می بخشد
احساس را باید در قابی از عقل گذاشت و عاشقانه به آن خیره شد …
s43.gif
 

redroze

کاربر ويژه
شعر را دوست دارم
که می‌تواند زمان را نگه دارد
و تو را کنار من
بی‌آنکه پیرت کنم
و سنگینی کنم بر شانه‌ات
گاهی
به من فکر کن
مثل دستی ناشناس
در بریده ای از عکسی قدیمی
s43.gif
 

redroze

کاربر ويژه
کاش از رفتن آنقدر سیر بودی که
می توانستم برایت کمی ترس هایم را زمزمه کنم..
دست خودم نیست که
از کودکی از یتیم شدن می ترسم
از تنهایی مادام العمر
از اینکه مبادا متهم به بی کسی شوم..
...
کاش زیر سرت کمی بلندِ دامنم می شد تا
دنیای من جز آغوش تو
بدهکارِ هیچ پناهگاهی نباشد.. که
با آغوشت کلنجار روم و
شعر را آنقدر درگیر تو کنم تا
تنهایی ام بر سرت خراب شود..
تو به ترس های درونی ام مظنون شوی تا
من محـــکوم به اعتماد شانه هایت شوم..
...
کاش از رفتن آنقدر سیر بودی که...

اصلا ولش کن
رفتن آنقدر به پاهایت می آید که
حق داری، روحت از ترس های من بی خبر باشد
....
می دانی.. تقصیر تو نیست
تنها که باشی، بیش از هـر چیز
با لفظِ آغوش مشکل خواهی داشت..
 

redroze

کاربر ويژه
می ترسم از خودم ...


از خودی که رامش کرده ام ... آرام شده است ... کمی کم غذا


دیگر به هیچ کس نمی پرد ... هیچ کافه ای را با حقیقت روبه رو نمی کند


دیگر سوال هایش را به جان ِ نقاب های کسی نمی اندازد ...


آسه میرود ... آسه می آید


می ترسم از روز انفجار ... روزی که از تمام اعتبارها بگذرم



خودم را جدی بگیرم و جاده را .. آنقدر خیالم از رفتنی بودنم راحت باشد


که به آبروی جا مانده از خودم رحم نکنم ...


میترسم از شب های آرامم ... از لبخندی که تحویل نگرانی های مادر میدهم ..


می ترسم ... از این همه که نیستم ....


از رابین هودی که دیگر به شروود ِ سر کشی هایش سرک نمی کشد


از زورویی که از نقاب خسته است ...


می ترسم از آن روی خودم ... که سگ نیست / اما بالا که بیاید


به هیچ سکوتی قناعت نمی کند


میترسم از کلید خانه ... که پشت در جا بگذارمش


و سر در بیاورم از چادری در پارک زیر برج میلاد ...


به شوق آدم ها خیره شوم که اصلا نگاهشان را از بادبادک ها برنمی دارند


میترسم از چشم های پدر / که اگر گریه اش از سرم کم میشد ،


آزادی را روی باتوم هم حک می کردم


میترسم از تلفن همراهم / که زنگ میخورَد ... که هی خنده پیش فروش کنم ....


که هی به دست بیایم ...


که هی مشترک شوم / با اینکه از سلول هایم انفرادی ترم


که هی در دسترس بمانم / بی آنکه داد بزنم :


من دستم به خود ِ خودم نمی رسد ، از بس که شما اشتیاقی به داشتنش ندارید


میترسم از سرم / که بزند ... که بزند بر سرم ....


که " دوستت دارم " هایم را غلاف کنم ....


لال شوم ... شصت های همه دنیا را قرض کنم ...


در کنار جاده ای که دیگر به این حوالی نمی رسد / بالا بگیرمشان ...



سوار خنده دار ترین ماشینی شوم که آرام می آید ...



تا وقتی نشستم


آنقدر در آهنگ های رمانتیکش غرق باشد که تا میتوانم در خود فرو بروم


میترسم از تمام این روز ها / که شب ها رنگشان میکنم


و جای فردا به / امروزم غالب می کنم


میترسم از همین حرف ها / که از دستم در می روند ...



و جای با خود گفتن / فریادشان بزنم


میترسم از چمدان ها / که دستم برایشان بیشتر از دلم تنگ شده ...


مـــــــــــی ترسم از اینهمه که هستم و به رویم نمی آورم ...


از کرنومتری که تو به رویت نمی آوری / اما در من هی کم می شود
 

taha moien

کاربر ويژه
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
 

redroze

کاربر ويژه
چه سخته دلتنگ صدایی باشی که بهش قول دادی,

هیچوقت مزاحمش نشی.....!!!



wow1-onion-head-emoticon.gif



 

redroze

کاربر ويژه
بیا و عاشقم باشـ … ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ

ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ ﺩﻟﯿــﻞ خنده هایم باشید

ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ ﺳــﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﺑــﻪ سراغم بیایی ﺑــﻌﺪ ﺑﮕــﻮﯾــﯽ
خانوم ﻣــﯽ ﺷــﻮﺩ برایتان بمیرم

ﻭ مــن بگویمـ
ﺑﺒــﺨﺸﯿـﺪ اقا نمیشود

ناامیدی را در چشمانتــ ببینم
دستم را بهـ پشتــ قفلــ کنم
سرم را کجـ کنم ، نگاهتــ کنم و بگویم
ﺁﺧــﻪ ﺷﻤـــﺂ ﺑـــﺂﯾــﺪ ﺯﻧـــﺪﮔﯽ ﻣــَـﻦ ﺑـــﺂﺷﯿـــﺪ
ﻣـــﯽ ﺷــﻮﺩ شیطنتهایمــ را بفهمید

ﻣـــﯽ ﺷـــﻮﺩ باشی و بیخیال نبودنــ ها شوی
ﻣــﯿﺸــﻮﺩ ﻧَﻔـَﺴـَﻢ باشید اقـــــــــــا...
:5:
 

redroze

کاربر ويژه
شهامت می خواهد

دوست داشتن کسی که

هیچوقت

هیچ زمان

سهم تو نخواهد شد !
365653mpvh1aa95w.gif
 
بالا