پرم از درد دلتنگی واسم راهی نمیمونه تو که خوب و خوشی بی من، بدون تو دلم خونِدلم خونِ، دلم خونِ، وجودم بی تو داغونهدلم خونِنمیدونه نمیدونه کسی حالمو جز خدا نمیدونه دلم خونِدلت قرصه که من هستم که دنیامو به تو بستمکه هر وقت مشکلی باشه برای تو دمِ دستمولی من چی کیُ دارم که مثل خود من باشه
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستماگر از عاشقی پرسی، بدان دلتنگ آن هستمبیا با من مدارا کن که من دل غمگین و جان خستم اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستمبیا از غم شکایت کن که من همدرد تو هستمبیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستمجدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستم
چشمای من خواب چشماتو دیده غم از دلم با دیدنت پریدهناز نگات ای همه هستی من دوست دارم ای از خدا رسیدهعاشقمو به عشق تو اسیرم بیا که بی تو از زندگی سیرمبگو بگو، تو هم اسیرِ عشقی
عجب چابک غزالی هست لیلی که زود از دام عشقم جست لیلیبه روی آرزوهام بر دل تنگ دریغا کرده بوده بست لیلیلیلی لیلی لیلی ….جان لیلی لیلی ….جانگلی دیدم ولی خار اش ندیدم
وقتی که باز صدای آب می پیچه توی کوچهها پر میشه از عطر گل ها … انگار تموم دنیامیشکفه غنچه گلی … در آرزوی زندگی … براش همین کافیه که بهش بگن تو خوشکلی …نگاه گل به آسمون … یه دم کنارش ننشست
نگو نگو میرم نگو میرم بدون تو میمیرمتویی تویی تنها امید این دل اسیرمنگو نگو میرم نگو میرم بدون تو میمیرمتویی تویی تنها امید این دل اسیرم میمیرم…بمون ای گل نازم تویی مهرم رازم برای هر نگات هر شب هزارون نغمه میسازمنگو نگو میرم نگو میرم بدون تو میمیرمتویی تویی تنها امید این دل اسیرمنگو نگو میرم نگو میرم بدون تو میمیرم
رفتی و رفتن تو زندگیو داده به باد از غم رفتن تو حسرت و ناله و دادکلبه عشقی که بود با تو هر لحظه چه شاد رفتی نمونده ازش دیگه جز قصه و یادخنده عشق تو … جادوی چشم تو … خاطره گشته و یاد بدون عشق تو … جادوی چشم تو … زندگی رفته به بادغم توی اون نگات نشسته کرده حیرونم
قبل از تو هیچکی تو دلم،حتی یکم ارزش نداشت اومدنت به زندگیم، جایی واسه غصه نذاشت نگاه توم بهم انگیزه میده خدا تورو واسه من آفریده عجیب با تو اینقد رو به راهم
غم، مگر جز خاطر من، منزل و محوا نداری؟ خوش بیا خوش بیا آسوده بنشین، بر دلم گر جا نداری…! اشک و آهم هردو با هم بی قرارت روز و شب جان خسته بال بسته، در کنارت روز و شب