• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ضرورت عشق

sasan

Banned
چرا نياز شما به ديگران، بيشتر از نياز شما به غذاست؟
استراتژي عمل، جزئيات اينكه چرا عشق براي جلوگيري از افسردگي ضروري است. ارتباط با جامعه، شما را به ارتباط متقابل با مردم نزديك مي‌كند. اميد و اعتماد.
به همان اندازه كه جسم و روح شما به اكسيژن نياز دارد به عشق نيز نيازمند است. عشق، معامله كردني نيست. هرچه شما ارتباط بيشتري با ديگران داشته باشيد، از نظر جسمي و عاطفي سالم‌تر خواهيد بود. هرچه ارتباط شما با ديگران كمتر شود، احتمال مخاطره‌ و زيان براي شما بيشتر است.
اين درست است كه هرچه كمتر دوست بداريد تجربه و افسردگي بيشتري را در زندگي خواهيد داشت. شايد عشق، بهترين داروي ضدافسردگي باشد، به‌همين دليل است كه احساس بدون عشق، عمومي‌ترين شكل افسردگي است.
بسياري از افراد افسرده، نه خودشان را دوست دارند و نه احساس عشق و دوست‌داشتن به ديگران را دارند، آنها بسيار روي خود تمركز مي‌كنند و همين امر باعث مي‌شود كه كمتر مورد توجه ديگران قرار بگيرند و جذابيتي داشته باشند، از اين‌رو فرصت و مجالي نمي‌يابند كه توانايي‌ها و مهارت‌هاي عشق را بياموزند و محروم مي‌مانند.
افسانه‌اي وجود دارد كه عشق، يك‌دفعه اتفاق مي‌افتد. در نتيجه فرد افسرده، اغلب بدون مقاومت و كوركورانه در انتظار كسي مي‌ماند كه او را دوست بدارد. اما عشق، از اين راه عملي نيست. براي عاشق شدن و نگه‌داشتن عشق، مي‌بايد بيرون آمد، فعال بود و مهارت‌هاي ويژه بسياري را آموخت.
بسياري از ما نظر و عقيده خود را در مورد عشق از فرهنگ‌هاي عامه گرفته‌ايم و معتقديم كه عشق چيزي است كه باعث ابراز احساسات مي‌شود. در فرهنگ عامه، عشق ايده‌آل عبارت است از تصورات غيرواقعي، كه بيشتر به شكل تصنعي و سرگرمي است و اين يكي از دلايلي است كه چرا بسياري از ما افسرده هستيم. (عشق ما تصوراتي غيرواقعي و تصنعي و در خيال ماست).
ما گمان مي‌كنيم كه آشفتگي و شيفتگي يعني عشق. يك نتيجه‌گيري اين است كه وقتي ما به‌طور حقيقي عاشق شديم، غمگين و مأيوس مي‌شويم. چرا كه چيزهاي بسيار زيادي وجود دارد كه با فرهنگ ايده‌آل ما هم‌خواني ندارد. بعضي از ما چيزي را مطالبه مي‌كنيم و خود نيز كنترل و گمان مي‌كنيم عشق ايده‌آل ما بايد اين باشد كه كس ديگري، آنچه را كه در تصورات ماست، بايد انجام دهد. اين امر، نه‌تنها امكان‌پذير نيست، بلكه لازم اين است كه راه رسيدن به عشق نيز براي رفع افسردگي تغيير يابد.
اين اقدامات استراتژيك را دنبال كنيد تا آنچه را كه از زندگي مي‌خواهيد به‌دست آوريد، هم عاشق و هم معشوق بودن:

* شناختن (اعتراف به) تفاوت بين شيفتگي و عشق. شيفتگي، وضعيتي روحي با شيدايي عميق است. همه احساس‌ها خوب و عالي است. اما در واقع به‌ندرت دوام دارد و اولين مرحله از جنون است. جذابيتي است كه به موجب آن همه هورمون‌ها ترشح مي‌شوند و همه‌چيز به نظر خوب و درست مي‌رسد. اين حالت تقريباً به‌طور متوسط شش ماه دوام مي‌يابد. اين حالت مي‌تواند به عشق تبديل شود. بسياري از عشق‌ها در حقيقت از شيفتگي آغاز مي‌شوند. اما بيشتر شيفتگي‌ها هرگز به مرحله عشق نمي‌رسند. بدانيد كه عشق مهارتي است آموختني، نه چيزي كه از هورمون‌ها يا احساسات مخصوص ويژه‌اي بيرون بيايد. اريچ فروم، عشق را «خواست اراده» مي‌نامد. اگر شما توانايي‌هاي دوست‌داشتني را نياموزيد در واقع، بدين معناست كه افسرده شدن خود را تضمين مي‌كنيد. شما افسرده خواهيد شد، نه‌تنها به خاطر اينكه به اندازه كافي با ديگران ارتباط برقرار نكرديد، بلكه به خاطر اينكه تجربه شكست‌هاي بسياري را داشته‌ايد.
* مهارت برقراري ارتباط خوب و درست را بياموزيد. اين مهارت‌ها وسيله‌اي هستند كه با آنها مي‌توانيد اميد، اعتماد و ارتباط قوي خود را افزايش دهيد. هر چه ارتباط شما بيشتر شود به همان اندازه، افسردگي شما كمتر مي‌شود. چرا كه شما احساس مي‌كنيد كه شناخته شده‌ايد و شناخته‌ايد. همواره تفاوت‌هايي بين دو نفر وجود دارد. اشكالي ندارد كه شما چقدر خوب هستيد يا چقدر به كسي نزديك‌ايد. اگر ارتباط شما درست پيش برود تفاوت‌هاي ظاهري و سطحي، مشكلي را پيش نخواهد آورد. مسئله اين است كه بايد تفاوت‌ها را شناخت و با آنهايي كه از شما فاصله نمي‌گيرند يا شما را طرد نمي‌كنند، ارتباط برقرار كنيد.
* شما مي‌توانيد اين كار را به‌وسيله شناخت اينكه شخص ديگر (طرف مقابل) از كجا آمده؟ چه ‌كسي است؟ و اينكه قادر باشيد خودتان را معرفي كنيد و نشان دهيد انجام دهيد. وقتي تفاوت‌ها را شناختيد بايد قادر باشيد با طرف مقابل مذاكره و مصالحه كنيد و دليل كلي را براي انجام اين كارها بيابيد.
* تمركز بر طرف مقابل. در مورد آنچه به دست آوريد و اينكه چگونه با شما رفتار مي‌شود. تمركز كنيد. آنچه را كه طرف مقابل، نياز دارد بشناسيد. (شناخت نيازهاي طرف مقابل). آنچه را كه واقعاً نياز دارد تا با آن احساس خوبي داشته باشد. آموختن اين مهارت‌ها براي مردمي كه در فرهنگ خودخواهانه امروزي هستند، واقعاً دشوار است. البته خودتان را در اين جريان گم نكنيد. مطمئن شويد كه به خودتان هم اهميت مي‌دهيد و در فكر خودتان هم هستيد.
* به ديگران هم كمك كنيد. افسردگي چنان مردم را در خود فرو برده، متمركز در خود نگه مي‌دارد كه آنها نمي‌توانند كسي را خارج از خود ببينند و به اندازه كافي قادر باشند كه ياد بگيرند كه كس ديگري غير از خودشان را هم دوست بدارند. هر چه به ديگران بيشتر توجه كنيد و ياد بگيريد كه واكنش نشان دهيد و نيازهاي ديگران را برآورده كنيد. به همان‌ اندازه، مي‌توانيد بيشتر دوست داشته باشيد.
* توانايي تطبيق با واقعيت را در خود افزايش دهيد. دوست داشتن يك نفر به‌طور حقيقي به همان اندازه كه خودتان را دوست داريد، مهم است. اينكه ديگران واقعاً چه مي‌گويند؟ آنها واقعاً چه نيازهايي دارند؟ افراد افسرده، گمان مي‌كنند كه تنها حقيقت، حقيقت افسردگي آنهاست.
* نزاع جدي با نداهاي منفي دروني خودتان، حساسيت به پذيرفته نشدن و طرد شدن از طرف ديگران، يكي از علائم اصلي افسردگي است. نتيجه كم ‌بودن اعتماد به نفس اين مي‌شود كه از وابستگي‌ها و ارتباطات، تفسير درستي نشده يا به‌عنوان يك نقص دائمي تعبير مي‌شود. با احساس طرد شدن، از سوي طرف مقابل، شما باور مي‌كنيد كه اين رفتاري است كه اساساً لياقت و شايستگي آن را داشته‌ايد. اما طرد شدن در واقع از خود شما سرچشمه گرفته است و احساس بي‌لياقتي و نقص در واقع، نشان از افسردگي دارد.
بايد اعتراف كرد كه نداي دروني قوي است. اما واقعي نيست. با اين ندا، حرف بزنيد. «من واقعاً طرد شده نيستم، اين مسئله كه من لياقت ندارم و نقص‌هايي دارم، واقعاً دائمي نيست. من اشتباه كردم» يا «اين مسئله راجع به من نبوده، چيزي بود كه من فقط نمي‌دانم كه چطور اتفاق افتاده، حالا مي‌خواهم ياد بگيرم». اگر شما مي‌خواهيد، موقعيتي را دوباره گسترش دهيد، مي‌توانيد دوباره بپذيريد كه راه مؤثري هست و شما مي‌توانيد عشقي را كه نيازمند آن هستيد بيابيد و آن را نگه داريد.
 
بالا