چکیده
عوارض ناشی از طلاق به ویژه اثرات شدید روحی آن بر روی فرزندان، ما را به این فکر میاندازد که چه خوب میبود ازدواجها با بصیرت، شناسایی و آگاهی عمیقتری از خصوصیات اخلاقی و روحی طرفین صورت میگرفت و تا زوجها در مسائل خانوادگی به توافق کافی نمیرسیدند، بچهدار نمیشدند؛ زیرا در اینگونه موارد، فرزند، قربانی امیال و خواستههای زودگذر والدین میشود و بر مسائل و مشکلات آنان میافزاید. اگر دقت کنیم، میبینیم در بیشتر جداییها، اغلب کودک و لطمههای شدید روحی که به او وارد میشود مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد. وقایعی که هر روز در خانوادهها شاهد آن هستیم اهمیت خانه و خانواده و تربیت فرزند توسط پدر و مادر را بیش از پیش آشکار میسازد. فرزند در سایه پدر و مادر است که احساس سربلندی، غرور و سرافرازی میکند. این پدر و مادر هستند که مشترکاً میتوانند به شخصیت کودک، انسجام و تمامیت بخشند. سایه پدر است و مهر مادر که از بچه، فرزندی سالم، متعهد، مفید و پُربار میسازد. در سایه فرزند، محیط خانواده از گرمی و عشق بیشتری برخوردار خواهد بود. وجود فرزند چون پیرایهای است که مایه جلال و رونق خانه و خانواده است. پدر و مادر لازم است تا با از خود گذشتگی و ایثار، این شمع دلافرز را گرمی بیشتری بخشند و به اتفاق، از خاموشی و سردی آن جلوگیری کنند. با وجود این، چنانچه زن و شوهر به هر علتی، نتوانند به هیچ وجه به سازش و تفاهم برسند، بهتر است با قبول طلاق و جدایی، فرزندان خود را نجات دهند نه اینکه در جهنمی از جنگ و ستیز نگه دارند و خود در آینده، شاهد شکست و ناکامی ایشان در خانه و اجتماع باشند. این نوشته، خواهان بررسی روانشناسی فرزندان طلاق، وظایف پدر و مادر این فرزندان در قبل، حین و بعد از معضل طلاق و... میباشد. کلید واژه: فرزندان طلاق، حضانت، کودک، همسر، والدین، فرزند.مقدمه
«فقط مرگ میان ما جدایی میاندازد!» (1) پیوندی که با دوستی و صمیمیت پرنور و سرشار از امید آغاز شده بود، بیش از چند ماه یا چند سال پایدار نمانده، پس از مدتی، احساس ناامیدی، رنج و فریب خوردگی جانشین محبت و علاقه پیشین میشود. در این موقع زن یا شوهر خود را تنها، درمانده و بازنده میبینند و در اینجاست که سوگند وفاداری به عصبیت، نومیدی و ترس مبدل میگردد. در این شرایط ناگوار، چنانچه فرزندی هم در میان باشد، وضع به مراتب پیچیدهتر و مشکلتر خواهد شد. در چنین موقعیتی به خاطر فرزند هم که شده، چنانچه جدایی صورت بگیرد، باید واقعیتها را پذیرفت و به جای گریه و زاری و حسرت گذشته را خوردن، قوای خود را متمرکزکرده، محیطی از صلح و آرامش که به رشد و رفاه دائمی فرزند کمک میکند، پدید آورد. طلاق هرگز پدیده دلپسند و زیبایی نبوده و نیست؛ اما وقتی همه راه حلها به شکست منتهی میشود، زن یا شوهر ناگزیرند آن را به عنوان آخرین چاره بپذیرند. همسرانی که از هم جدا میشوند باید اطلاعات و راهحلهای عملی لازم را در دست داشته باشند تا بتوانند به طور مؤثر و مفیدی، جوابگوی مسائلی باشند که طلاق برای بیشتر فرزندان پدید میآورد. آیات و روایات، پیرامون طلاق زوجین و حضانت فرزند