مشاعره

[mahdis]

شد خزان گلشن آشنایی.............بازم آتش به جان زد جدایی:دل شکسته:

 

[Maryam]

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت

دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت ...

 

[Nani]

تو كه بيدار بيداري بگو از شب چي مي دوني
تو اين روياي سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازيچه اي بودي . تو دست سرد اين مردم

 

[Maryam]

محتشم داد جان به مهر و وفا


تو همان بی‌وفا و مهر گسل


محتشم کاشانی

 

[khodam]

لازمه ی عاشقیست رفتن و دیدن ز دور
ورنه از نزدیک هم رخصت دیدار هست

 

[asl_davood]

تلخ از تو شیرین می​شود کفر از تو چون دین می​شود

خار از تو نسرین می​شود چیزی بده درویش را

 

[Maryam]

اینجا کسی است پنهان دامان ما گرفته

باغی به ما نموده ایوان ما گرفته ...

 

[Nani]

هر که نداند سپاس نعمت امروز
حیف خورد بر نصیب رحمت فردا​

 

[Maryam]

آنكه دائم هوس سوختن ما ميكرد

كاش مي آمدو از دور تماشا مي كرد ...

 

[asl_davood]

در انديش اي حكيم از كار ايام

كه پاداش عمل باشد سرانجام

 

[سنجاقي]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

 

[khodam]

تويي آن آسمان صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم

 

[سنجاقي]

من در اين كلبه خوشم تو در آن اوج كه هستي خوش باش

من به ياد تو خوشم تو به ياد هركه هستي خوش باش

 

[asl_davood]

شمع را چون برفروزی اشک ریزد بر رخان

او چو بفروزد رخ عاشق بریزد دمع​ها :ناراحت:

 

[یگانه جان]

آن کس که از آب و گل نگاری دارد
روزی به وصال او قراری دارد
ای نادره آنکه زاب و گل بیرون شد
کو چون تو غریب شهریاری دارد

 

[Maryam]

دوش گم کردم ز بیهوشی ره کاشانه را

یافتم باز از نوای جغد این ویرانه را ...

 

[khodam]

اگر تو زخم زنی به که دیگری مرحم
وگر تو زهر دهی به که دیگری تریاک

 

[سنجاقي]

كارما نيست شناسايي راز گل سرخ
كار ما شايد اين است كه در افسون گل سرخ شناور باشيم

 

[Maryam]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید

قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید ...

 

[سنجاقي]

دگر باره خیاط باد صبا ... براندام گل دوخت رنگین قبا
یكی را بر ارغوانی سَـــلَب ... یكی را به تن خسروانی ردا