سلام
در اينجا واژگان تخصصي "كامپيوتر" به زبان انگليسي همراه با ترجمه آنها " از ديدگاه اين علم " قرار داده مي شود .
نكته اي كه لازم دونستم بگم اينه كه ترتيب الفبا كاملا رعايت شده به همين لحاظ چون سعي داشتم واژگان مربوط به هم تو يه دسته قرار بگيرند اونها را در يك پست ارسال مي كنم تا دركش برا خواننده راحت تر باشه اين موضوع باعش شده در بعضي پست ها تعداد زيادي واژه و در بعضي شايد يك كلمه باشه . اينه كه تعداد واژگان در هر پست تصادفي نيست .
اميدوارم مفيد واقع شه
Computers access , verb دسترسى access point , noun نقطه دستيابى access time , noun زمان دستيابى accumulator , noun اکومولاتور add-on , noun سيستمها يا دستگاههاى سخت افزارى که مى توانند به يک کامپيوتر متصل شوند تا حافظه و کارايى ان را افزايش دهند
ADSL , noun Asymmetric Digital Subscriber Line ) ) technology that enables rapid transfer of digital information through regular telephone cables (the line is asymmetrical because the connection is faster in one direction than the other)
ASCII , noun American Standard Code for Information Interchange
کد امريکايي استاندارد براي مبادله اطلاعات کد اسکي
کدي هشت بيتي که براي هر کليد کيبورد يک عدد مي باشد. (
KeyAscii
متغيري که کليد مورد نظر را که به صورت عدد اسکي نشان داده مي شود را مشخص مي کند
ascii caracter set
مجموعه کاراکتر هاي اسکي
ascii file
فايل اسکي
) ASIC , noun(Application Specific Integrated Circuit)microchip that is customized for use in a particular application (Computers )
ASP , noun Active server pageيکي از زبانهاي برنامه نويسي تحت وب (
AHF
ASP Header
)
assembly language , nounزبان اسمبلي - زبان برنامه نويسي سطح پايين (
BAL
BASIC Assembly Language
زبان ساده شده اسمبلي
)
asynchronous , adjectiveاسنکرون ( ناهمزمان AT&T (American Telephone and Telegraph Corporation)company that was incorporated in 1885 and as of today still provides telephone and Internet services throughout the United States and worldwide (AT&T has its corporate headquarters in New York) attachment , noun پيوست audit trail , noun بررسي - پيگيري- بازبيني ، حسابرسي
automate , verb خودکار کردن automated , adjective خودکار (
automated office
دفتر کامپيوتري- دفتر مکانيزه شده با وسايل الکتريکي
avatar , noun (Internet) online image that represents a user in chat rooms or in a virtual "space" Babbage, Charles Charles Babbage (1792-1871), British mathematician and "the father of computing", inventor of a mathematical computing machine which was the forerunner of modern computers
backslash , noun slash mark which runs from the upper left to the lower right, character "\" (Computers) (
Integer Division Operator
تقسيم اعداد صحيح
براي انجام اين عمل از علامت \ استفاده مي کنيم. مانند: result = number1\number2
)
backspace , nounپسبردن ، برگشت به عقب ( پاک کردن کلمه (دکمه بک اسپيس) )
bandwidth , nounپهناى باند (
Bandwidth Monitor
برنامهاي رايگان براي نمايش ميزان ارسال و دريافت فايل از اينترنت به صورت روزانه ، هفتگي و ماهانه با قابليت محدود کردن پهناي باند
)
baud rate , nounبادو ، علامت در ثانيه ، واحد انتقال داده ها ( Baud واحد انتقال اطلاعات (
Berners-Lee, Tim bespoke , adjective سفارشى
beta test , noun ازمايش بتا ( Betaاشعه بتا ، دومين حرف يوناني ، نسخه آزمايشي )
Big Blueلقبى براى شرکت بين المللى ماشين هاى تجارىIBM )
Big Grin
خنده بزرگ (اصطلاح اينترنتي)
(
bioinformatics , nounuse of computers in biological research (such as the use of computerized databases for genomes, proteins, etc.) biometric , adjective بيومتريك (
biometric device
وسيله اي براي تعيين ويژگي هاي بيولوپي با روش رياضي
)
BlackBerry , noun blog , noun on-line shared diary where people can publish diary entries about their personal hobbies or experiences; public online updated chronological entries of links to web sites and subjects with personal remarks by users, weblog Bluetooth , noun open specification for short-range wireless communication between various types of communication devices (such as cellular telephones, pagers, hand-held computers, and PCs) BMP , noun (bit map) bookmark , noun جمع آوري آدرسهاي ساتها و نامه ها bookmark , verb
bot , noun Begining-Of-Tapeعلامت شروع مکان صبط اطلاعات روى نوار مغناطيسى (
Robot
ربات ، ماشين ، آدم ماشيني
) botnet , noun
bps Bits Per Second بيت بر ثانيه ؛ واحد سرعت انتقال داده ها brain dump , noun broadband , noun پهن باند brown goods , noun
bubble jet printer , noun type of inkjet printer, type of printer which injects ink out of nozzles onto the paper )
bubble chart
نمودار حبابي
bubble memory
حافظه حبابي
bubble sort
مرتب سازي حبابي
(
buddy list , noun
buffer , nounبافر(حافظه ميانجي)-حافظه کمکي (
buffer for data file
حافظه واسطه براي پرونده اطلاعاتي
buffer pool
مخزن ميانگير-مخزن بافر
frame buffer
بافر ناحيه اي از ram که محتواي صفحه نمايش را نگه مي دارد.
) buffer , verb
bug , noun اشكال ، خطا ، گير ، نوعي ويروس (
debug
اشکال زدايي
)
bulletin board , noun تخته بولتن bundle , noun تجهيزات جانبي همراه با يک دستگاه از جمله قطعات و نرم افزار bundle , verb
Cabinet Office Briefing Rooms cable modem , noun
CALL , nounفراخوان-فراخواني ( در ويژوال بيسيك : کلمه اي براي اجراي يک کد که بعد از آن مي آيد و حتماً متغيرهاي آن بايد درون پرانتز قرار گيرد. Call] name [argumentlist]
مثلاً در دستور زير: Msgbox "Message" , 0 , "Title" اگر بخواهيم با Call به کار بريم به صورت زير مي شود: CallMsgbox("Message" , 0 , "Title")) (
function call
فراخواني تابع
Call wating
نرم افزاري براي استفاده از سيستم انتظار تلفن به وسيله مودم
)
caps lock , noun کليد قفل کننده کليدهايي که حروف بزرگ را تايپ مي کنند ( در ويژوال
vbKeyCapital
کد کليد Caps Lock
)
capture , verb ضبط كردن (
Photo Impact Screen Capture
نرم افزاري قوي براي عکس گرفتن از صفحه
net captor
) capture , noun
cathode ray tube , noun (CRT) لوله اشعه کاتدي 000000000000000000000000000 CAT scan , nounscanning of organs using an x-ray machine which produces computerized cross-sectional images of the body, CT scan ( Cat (Computer Aided Translation) field of computer technology applications that automates or assists in translating text from one spoken language to another
Computer Aided Test (CAT)
تست به كمك كامپيوتر
)
CBT , noun(Computer Based Training) اموزش بر پايه کامپيوتر
central processing unit , noun (CPU) واحد پردازش مركزي (
Central Program For Microcomputers
سيستم عامل ميکرو کامپيوتر هاي اوليه هشت بيتي
CST
فايلهاي برنامه Macromedia Director
Central Standard Time
زمان استاندارد مرکزي
Command/Central Proccessor
پردازنده مرکزي/فرمان دهنده
)
CGI , noun (Common Gateway Interface) interface used to access information banks through http services on the Internet (Computers) CHAPS
chat room , noun اتاقهاي گپ زني
(
Chat
چت کردن، گپ زدن در اينترنت
در چت کردن امکاناتي مانند ارسال پيغام به صورت متن يا صدا يا تصوير به طور مستقيم و يا غير زنده وجود دارد و امکانات ديگري مانند فرستادن فايل و... هم ممکن مي باشد
طريقه بوت كردن سيستم: در هنگام روشن شدن سيستم دكمه DELET (در بعضي كامپيوتر ها دكمه ديگر) را پائين نگه داريد تا وارد Setup شويد. دستگاه را به گونه اي تنظيم كنيد كه اولين وسيله بوت شدن CD-Rom باشد.يعني وارد قسمت Bios featurs setup شده و اولين وسيله بوت شدن را CD قرار دهيد.سپس روي گزينهSave &Exit setup كليك كرده و از Setup خارج شويد.در اينجا سوالي مبني بر (Save to cmos and exit (Y/N از شما پرسيده مي شود.كليد Y را فشار دهيد دهيد تا سيستم دوباره Restart شود. بعد از Restart سيستم سه پيغام زير ظاهر ميشود: CD-ROM Start up menu 1.Boot from hard disk 2.Boot from CD-RO سپس گزينه 2 را اتنخاب كرده تا سيستم از روي CDبوت شود. (
boot disk
ديسک راه اندازي
boot partition
قسمتي از هارد که فايلهاي راه انداز درون آن قرار مي گيرند-بخش راه اندازي
boot sector
سکتوري در هارد که اطلاعات لازم براي راه اندازي درون آن قرار دارد -قطاع راه اندازي
bootstrap
خود راني-خود راه اندازي
bootstrap loader
برنامه اي براي آماده کردن کامپيوتر پس از روشن شدن
AdBot
نرم افزار بوتر
Adboot
نرم افزار بوتر
Anti boot
برنامه هايي که براي جلوگيري از نفوذ هکرها و امنيت استفاده مي شوند
Betty_BooT
نرم افزار بوتر
Boot disk
ديسک بوتر
BootStrap
خودراني ، خود راه انداز ، خود راه اندازي
ProBootBuilder
نرم افزار بوتر
AdBot
نرم افزار بوتر
Adboot
نرم افزار بوتر
Anti boot
برنامه هايي که براي جلوگيري از نفوذ هکرها و امنيت استفاده مي شوند
button , noun دکمه در ويژوال بيسيك
متغيري که دکمه ماوس را مشخص مي کند.
اگر صفر باشد دکمه سمت چپ و اگر يک باشد دکمه سمت راست و اگر دو باشد دکمه وسط فشرده شده است (
CommandButton
دکمه فرمان
يکي از شيء هاي VB که شکل يک دکمه را بر روي فرم ايجاد مي کند و در جعبه ابزار قرار دارد. براي تغيير نام آن از خصيصه Name ، عنوان آن خصيصه Caption ، رنگ آن خصيصه BackColor ، شکل ظاهري آن Appearance ، فعال يا غير فعال بودن Enabled ، فونت آن Font ، طول و عرض و مکان آن در صفحهWeight,Height,Left,Top ، شکل مکان نماMouseIcon,MousePointer و براي ديده شدن يا نشدن از Visible استفاده مي کنيم.
خصيصه Style شکل گرافيکي دکمه را معين مي کند.
خصيصه ToolTipTextزماني استفاده مي شود که بخواهيم متني هنگام قرار دادن اشاره گر بر روي آن پديدار گردد.
سعي کنيد براي نامگذاري دکمه ها ابتدا نام cmd سپس نام مورد نظر را بياوريد.
OptionButton
گزينه انتخابي
يکي از شيء هاي VB که شکل يک گزينه انتخابي همراه با يک متن در کنار آن را بر روي فرم ايجاد مي کند يعني اگر چند عدد از آن را بسازيد فقط يکي از آنها قابل انتخاب است و در جعبه ابزار قرار دارد. براي تغيير نام آن از خصيصه Name ، عنوان آن خصيصه Caption ، رنگ آن خصيصه BackColor ، شکل ظاهري آن Appearance ، فعال يا غير فعال بودن Enabled ، فونت آن Font ، طول و عرض و مکان آن در صفحهWeight,Height,Left,Top ، شکل مکان نماMouseIcon,MousePointer و براي ديده شدن يا نشدن از Visible استفاده مي کنيم.
خصيصه Style شکل گرافيکي دکمه را معين مي کند.
خصيصه ToolTipTextزماني استفاده مي شود که بخواهيم متني هنگام قرار دادن اشاره گر بر روي آن پديدار گردد.
خصيصه Value مشخص مي کند که جعبه مورد نظر چگونه باشد.
سعي کنيد براي نامگذاري دکمه ها ابتدا نام Opt سپس نام مورد نظر را بياوريد.
vbDefaultButton
يکي از دکمه هاي دستور MsgBox که در حالت پيش فرض دکمه اول يا دوم يا سوم يا چهارم را انتخاب مي کند و مقدار عددي آن صفر است: vbDefaultButton1
vbDefaultButton2
vbDefaultButton3
vbDefaultButton4
cache , noun حافظه با سرعت بالا ، حافظهاي بسيار كوچك اما سريع كه براي تسريع سرعت عملكرد در كامپيوتر به كار ميرود.در زمان استفاده از اين حافظه بايد چك كنيد ببينيد آيا آن موضوع موردنظرتان در حافظه نهاني وجود دارد يا نه، در صورت وجود، عبارت وصول آن را دريافت كرده ودر صورت عدم وجود موضوع مورد نظر, عبارت عدم وصول آن را دريافت ميكنيد. امكان داشتن چندين طبقهبندي در اين حافظه وجود دارد ،نوعي حافظه ميانجي که سرعت دستيابي به اطلاعات آن بالا است-مخفيگاه-ذخيره گاه (
Write-Back cache
نهانگاه باز نويسي-منبعي براي ذخيره سازي موقت داده ها
) cache , verb 00000000000000000000000000000 CAD , noun Computer Aided Design طراحي به كمك كامپيوتر ، برنامه هاي طراحي (
3D CAD
نرم افزاري براي طراحي با حالت سه بعدي
Autocad
نرم افزاري براي طراحي و نقسه کسي محصول شرکت Autodesk
)
CAM , noun Computer Aided Manufacturingساخت به كمك كامپيوتر (
CamStudio
برنامه اي که از صفحه مانيتور فيلم مي گيرد
Digital Camera
دوربين ديجيتالي
HyperCam
نرم افزاري براي فيلمبرداري از صفحه نمايش
JVC
فايلهاي دوربينهاي ديجيتال
handycam
دوربين فيلمبرداري
)
chip , nounتراشه (
Chip Select
انتخاب تراشه
EUV Chipmaking
تراشه با اشعه ماوراء بنفش خيلي زياد
سازندگان تراشه مجبورند دنبال تكنولوژيهاي ديگري باشند كه ترانزيستورهاي زيادي توي سيليكون قرار دهند كه تراشههاي قدرتمندي را بوجود آورند. بعضيها در جستجوي ليتوگرافي با ماوراء بنفش خيلي زياد ميباشند كه عمر سيليكون را افزايش دهد. استفاده از نور ماوراء بنفش خيلي زياد براي حك ترانزيستورها در ويفرسيليكون باعث ايجاد ريزپردازندههايي ميشود كه 100 بار سريعتر از تراشههاي خيلي قدرتمند فعلي ميباشد
MultiChip
داراي چندين تراشه
chip family
خانواده تراشه ها
)
checkbox , nounجعبه که کاربر با تيک زدن آن رويدادي را انجام مي دهد ( در ويژوال بيسيك : جعبه چک
يکي از شيء هاي VB که شکل يک جعبه انتخابي همراه با يک متن در کنار آن را بر روي فرم ايجاد مي کند و در جعبه ابزار قرار دارد. براي تغيير نام آن از خصيصه Name ، عنوان آن خصيصه Caption ، رنگ آن خصيصه BackColor، شکل ظاهري آن Appearance، فعال يا غير فعال بودن Enabled، فونت آن Font، طول و عرض و مکان آن در صفحهWeight,Height,Left,Top ، شکل مکان نماMouseIcon,MousePointer و براي ديده شدن يا نشدن از Visibleاستفاده مي کنيم.
خصيصه Style شکل گرافيکي دکمه را معين مي کند.
خصيصه ToolTipTextزماني استفاده مي شود که بخواهيم متني هنگام قرار دادن اشاره گر بر روي آن پديدار گردد.
خصيصه Valueمشخص مي کند که جعبه مورد نظر چگونه باشد.
سعي کنيد براي نامگذاري دکمه ها ابتدا نام chk سپس نام مورد نظر را بياوريد )
clipboard , nounحافظه موقت
clipboard
برنامه اي که وقتي چيزي را کپي مي کنيم درون آن مي رود
براي مشاهده آن به Start>Programs>Accessories>System tools برويد
Windows clipboard
کليپ برد
برنامه اي که هر گاه چيزي را کپي کنيد ابتدا به درون آن مي رود و در منوي استارت ، در گزينه Accessories و System tools قرار دارد
coordinate , nounمختصات ، هماهنگ کردن -------------------------------------------------------------------------------- زبان برنامه نويسي مختص محاسات هندسي
corrupt , verb تغيير دادن يا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انها مشکوک باشد