B a R a N
مدير ارشد تالار
«آرايش غليظ»؛ غيرعادي و باورپذير
بانی فیلم آنلاین:
بانی فیلم - آرش ملکي : «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» فيلمي گرم و صميمي است که بيشتر اين صميميت را از رمان مرجان شيرمحمدي مي آورد. دغدغه افخمي در مورد به کارگيري نوع خاصي از اقتباس از طريق وارد کردن مستقيم ادبيات به سينما، برخلاف نظريات معمول و محبوب سينمايي، جالب و متفاوت است. اين فيلم قرار بوده اولين تجربه فيلمسازي مرجان شيرمحمدي باشد ولي به خاطر شلوغي داستان و تعدد کاراکترها، شيرمحمدي ترجيح داده کار فيلمسازي را با فيلم ساده تري شروع کند و کارگرداني پروژه برعهده فيلمنامه نويس کار يعني بهروز افخمي افتاده. افخمي دوربين اش را کاملا در اختيار قصه گذاشته و تنها روايت گر داستان و دنبال کننده کاراکترها بوده. بهتر است با فيلمهاي شاخص افخمي مقايسه نشود تا بتوانيد حسابي از دنياي بي آلايش فيلم لذت ببريد.
«ماهي و گربه» فيلم جديد شهرام مکري، چون دغدغه فرمي داشته و دست به کارهاي جديدي در فيلم بلند زده، تنبيه و به بخش نوعي تجربه تبعيد شده. مکري به عنوان يکي از آينده دارترين کارگردانان جوان ايران شناخته مي شود و فيلم «ماهي و گربه» هم در جشنواره هاي متعدد از جمله ونيز مورد تقدير قرار گرفته. پس در زمان نمايش، حدود سه چهار برابر ظرفيت سالن کوچک شماره چهار برج ميلاد، جمعيت جلوي درب بسته سالن منتظرند. خبر مي رسد که فيلم در سالن هاي يک و دو و سه هم همزمان نمايش دارد. مردم به آن سمت مي روند ولي در آنجا هم با درب بسته مواجه مي شوند. مکري کنار جمعيت حاضر مي شود و با عذرخواهي از همه، قول يک نمايش خصوصي را مي دهد.
همان زماني که فيلم مکري با کمبود جا و ازدياد علاقه مندان مواجه است، در سالن اصلي، از بخش نگاه نو، فيلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» ساخته عليرضا فريد در سالني نيمه پر نمايش داده مي شود. فيلم سعي کرده خط داستاني «آبي» کيشلوفسکي را دنبال کند: غم از دست دادن شوهر، پي بردن به رابطه پنهاني او و سرگذاشتن در پي يافتن دخترک. با اين تفاوت کوچک که اينجا نه خبري از فرم سينمايي است نه از فيلمبرداري و کارگرداني و بازي هاي دقيق.
«خواب زده ها» فريدون جيراني، چه اسم با مسمايي دارد براي چنين فيلم خواب زده و پريشاني. فيلمنامه آنقدر آشفته و به هم ريخته است که انگار در يک شب تا صبح نوشته شده. جناب آقاي جيراني با وجود دانش وسيع سينمايي، در زمينه فيلمسازي، جوئل شوماخري هستند براي خودشان و فيلم بد روي فيلم بد مي سازند. «آرايش غليظ» حميد نعمت الله، يک فيلم جاده اي غيرعادي و در عين حال باورپذير است. نعمت الله هميشه حس خوب پرهيز از خودسانسوري را در فيلمهايش جاري مي کند. انگار اولين فکر جسورانه اي که به ذهنش مي آيد را روي کاغذ مي آورد. البته نبايد نقش دوست و همکار فيلمنامه نويس اش، هادي مقدم دوست را در اين بين فراموش کرد. کارگرداني و بازي هاي فيلم از حامد بهداد و طناز طباطبايي و حبيب رضايي در بهترين حالت اجرا مي شوند و غير از اينها، موسيقي متن فيلم را سهراب پور ناظري ساخته و تيتراژ انتهايي هم يک آواز معرکه از همايون شجريان دارد، آن هم با همراهي درامز و گيتار الکتريک.
بانی فیلم آنلاین:
بانی فیلم - آرش ملکي : «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» فيلمي گرم و صميمي است که بيشتر اين صميميت را از رمان مرجان شيرمحمدي مي آورد. دغدغه افخمي در مورد به کارگيري نوع خاصي از اقتباس از طريق وارد کردن مستقيم ادبيات به سينما، برخلاف نظريات معمول و محبوب سينمايي، جالب و متفاوت است. اين فيلم قرار بوده اولين تجربه فيلمسازي مرجان شيرمحمدي باشد ولي به خاطر شلوغي داستان و تعدد کاراکترها، شيرمحمدي ترجيح داده کار فيلمسازي را با فيلم ساده تري شروع کند و کارگرداني پروژه برعهده فيلمنامه نويس کار يعني بهروز افخمي افتاده. افخمي دوربين اش را کاملا در اختيار قصه گذاشته و تنها روايت گر داستان و دنبال کننده کاراکترها بوده. بهتر است با فيلمهاي شاخص افخمي مقايسه نشود تا بتوانيد حسابي از دنياي بي آلايش فيلم لذت ببريد.
«ماهي و گربه» فيلم جديد شهرام مکري، چون دغدغه فرمي داشته و دست به کارهاي جديدي در فيلم بلند زده، تنبيه و به بخش نوعي تجربه تبعيد شده. مکري به عنوان يکي از آينده دارترين کارگردانان جوان ايران شناخته مي شود و فيلم «ماهي و گربه» هم در جشنواره هاي متعدد از جمله ونيز مورد تقدير قرار گرفته. پس در زمان نمايش، حدود سه چهار برابر ظرفيت سالن کوچک شماره چهار برج ميلاد، جمعيت جلوي درب بسته سالن منتظرند. خبر مي رسد که فيلم در سالن هاي يک و دو و سه هم همزمان نمايش دارد. مردم به آن سمت مي روند ولي در آنجا هم با درب بسته مواجه مي شوند. مکري کنار جمعيت حاضر مي شود و با عذرخواهي از همه، قول يک نمايش خصوصي را مي دهد.
همان زماني که فيلم مکري با کمبود جا و ازدياد علاقه مندان مواجه است، در سالن اصلي، از بخش نگاه نو، فيلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» ساخته عليرضا فريد در سالني نيمه پر نمايش داده مي شود. فيلم سعي کرده خط داستاني «آبي» کيشلوفسکي را دنبال کند: غم از دست دادن شوهر، پي بردن به رابطه پنهاني او و سرگذاشتن در پي يافتن دخترک. با اين تفاوت کوچک که اينجا نه خبري از فرم سينمايي است نه از فيلمبرداري و کارگرداني و بازي هاي دقيق.
«خواب زده ها» فريدون جيراني، چه اسم با مسمايي دارد براي چنين فيلم خواب زده و پريشاني. فيلمنامه آنقدر آشفته و به هم ريخته است که انگار در يک شب تا صبح نوشته شده. جناب آقاي جيراني با وجود دانش وسيع سينمايي، در زمينه فيلمسازي، جوئل شوماخري هستند براي خودشان و فيلم بد روي فيلم بد مي سازند. «آرايش غليظ» حميد نعمت الله، يک فيلم جاده اي غيرعادي و در عين حال باورپذير است. نعمت الله هميشه حس خوب پرهيز از خودسانسوري را در فيلمهايش جاري مي کند. انگار اولين فکر جسورانه اي که به ذهنش مي آيد را روي کاغذ مي آورد. البته نبايد نقش دوست و همکار فيلمنامه نويس اش، هادي مقدم دوست را در اين بين فراموش کرد. کارگرداني و بازي هاي فيلم از حامد بهداد و طناز طباطبايي و حبيب رضايي در بهترين حالت اجرا مي شوند و غير از اينها، موسيقي متن فيلم را سهراب پور ناظري ساخته و تيتراژ انتهايي هم يک آواز معرکه از همايون شجريان دارد، آن هم با همراهي درامز و گيتار الکتريک.