ظهور و سقوط
جزیره ایستر هم مانند همه جزایر پلینزی اولین بار توسط مهاجرین دریانورد اشغال شد. آنها از جزایر غربی میآمدند، قایقهای آنها از محصولات غذایی اصلی مثل سیب زمینی، همچنین خوک و سگ پر شده بود..
دوران طلایی
مهاجرین حدودا تا سال ۱۰۰۰ م به خوبی قادر بودند در خود نظمی ایجاد کنند که بتوانند در زمینه ساخت مجسمههای فراوان و
صومعههای بیشمار برای احترام به خدایان، موفقیت داشته باشند. آنها یک سیستم تصویرنگاری نیز ابداع کردند. آنها بر روی قطعههای چوبی اشکالی مثل پرندگان، گیاهان، اشیاء زینتی (تشریفاتی) و اشکال هندسی حکاکی میکردند. روحانیان آنها احتمالاً برای نوشتن جزئیات تاریخ قبایل و سنتهای آنها، از همین دستنوشتههای روی چوب استفاده میکردند.
بحران زمین
زمانی در حدود ۱۶۰۰ «دوران طلایی» پایان یافت. هنوز دلایل این امر کاملاً روشن نیست. قطع درختان جنگلی به منظور ایجاد زمینهای کشاورزی باعث کاهش باران گردید و احتمالاً میزان فراوردههای کشاورزی را کاهش داد. میزان درختان نیز برای ساخت قایقهای چوبی کاهش پیدا کرد. در اثر کم شدن قایقها، تجارت ماهی با جزایر دیگر روز به روز سختر شد.
قوانین جنگی
به خاطر تشدید بحران فوق، باندهای جنگجو که به سلاح نیزه مسلح بودند، تجاوز و ایجاد وحشت در جامعه را آغاز کردند. جمعیت به سرعت رو به کاهش گذاشت.
ورود اروپائیها
اولین گروه از اروپائیها در سال ۱۷۲۲م به جزیره میرسند. آنها با خود
بردهداری و بیماری به ارمغان آوردند. تا پیش از سال ۱۸۶۲ م با شیوع بیماری
آبله و حملات بردگان پرویی، جمعیت جزیره به ۱۰۰ نفر کاهش یافت. اگر تعداد بیشتری زنده میماندند، ممکن بود اطلاعات بیشتری درباره فرهنگی که باعث خلق آثار یادبود و بناهای اسرار آمیز شده بود. و سیستم نگارش جزیره، به دست میآوردیم.
حقایق ثبت شده
جزیره ایستر به دست روسای قدرتمند قبیله اداره میشد. در طول دورهای که جزیره رو به زوال نهاده بود، یک سیستم عجیب برای انتخاب رئیس قبیله، بوجود آمد. قویترین جنگجویان تا جزایر همسایه، جایی که پرنده دریایی مهاجر،
چلچله سیاه، تخم گذاری میکند، شنا میکردند. آنها به دنبال اولین تخم فصل، جزیره را جستجو میکردند. اولین جنگجویی که یک تخم پیدا میکرد به مدت یکسال رئیس قبیله میشد.