«كتاب الي» داستان يك منجي آخرالزماني است كه وظيفه حراست از آخرين انجيل روي كره زمين را بر عهده دارد اما مثل ساير فيلمهاي آرماگدوني هاليوودي، منجي را يك آمريكايي ميداند و از بين كتب آسماني تنها انجيل را داراي جايگاه قلمداد ميكند.
«كتاب الي»؛ آمريكايي نه ديني!
شايد اگر تا 40-30 سال پيش كسي حرف از آخرالزمان به زبان ميآورد، با تمسخر و طعنه ديگران مواجه و يا در بهترين حالت ممكن، به شيعهگري متهم ميشد، اما امروزه اعتقاد به منجي و آخرالزمان در ميان تمام اديان ديده ميشود و ظهور و بروز آن در توليدات هاليوود نيز آشكار است.
«كتاب الي» (The Book of Eli) يكي از اين فيلمهاست كه با شعار «همه ميكشند تا آن را بهدست آورند، او ميكشد تا از آن حفاظت كند» روي پرده نقرهاي سينما نقش بست.
«الي» (با بازي دنزل واشنگتون) در نقش يك منجي آخرالزماني ظاهر ميشود كه با حفظ كتاب مقدس (انجيل نسخه جيمزشاه) قصد نجات بشر را دارد. مأموريت او كه بيش از سه دهه از آغاز آن ميگذرد، رساندن آخرين انجيل موجود روي كره زمين به «ارض موعود» (در اين فيلم: جزيره آلكاتراز) است.
بنا به عادت هميشگي تمام فيلمهاي آرماگدوني هاليوودي، منجي يك آمريكايي است كه بشريت و انسانيت را نجات ميدهد و طبق معمول، آمريكا سرزميني است كه مأمن و ملجأ معرفي ميشود.
در ابتداي فيلم، دنيايي ويرانشده و خاكستري نمايش داده ميشود و جالب اين كه، سكانس ابتدايي فيلم (شكار گربه توسط الي، كباب كردن آن و شريك شدن موش در اين ضيافت) تأكيدي بر نزديكشدن دنيا به پايان است. همچنان كه در روايات اسلامي نيز معكوس شدن برخي امور معمول، از نشانههاي غيرقطعي آخرالزمان عنوان شده است.
در «كتاب الي»، با پيامرساني (Messenger) مواجه هستيم كه عليرغم داشتن پوست و ظاهري سياه، ضميري روشن دارد و اين موضوع، هنگامي بيشتر جلوه ميكند كه در اواخر فيلم متوجه ميشويم كتاب او به خط بريل است و «الي» آن را با چشم سر نميخوانده و سبب از بر بودن آن نيز، الهامات و القائات دروني است.
حالات و سكنات قهرمان و منجي «كتاب الي» شباهت بسياري به اولياءالله دارد و به هيچ وجه به دنبال نفسانيات و شهوات نيست. عرفان او نيز بر اساس عرفان اسلامي و «اسفار اربعه» است. چنانچه «الي» در ابتداي فيلم، مبارزه با تعديگران خياباني و ظلم آنان را جزئي از مأموريت خود نميداند، اما با گذشت زمان متحول شده و به مقام «الي الخلق» ميرسد، يعني حق الناس را ارجح از حقالله ميداند. اين موضوع در تغيير كاربري و تعويض نقش «كتاب» از هدف به وسيله نيز كاملاً مشهود است.
يكي از نكات جالب فيلم، شباهت داستان يافتن انجيل توسط «الي» به داستان يافتن الواح انجيل «مورمون» توسط «ژوزف اسميت» (مؤسس كليساي عيسي مسيح قديسان آخرالزمان) است.
عقايد «كليساي عيسي مسيح قدسيان آخرالزمان» كه در شهر سالتليكسيتي ايالت يوتاي آمريكا قرار دارد، در داستان فيلم به وضوح ديده ميشود. پيروان اين كليسا كه به «مورمونها» معروف هستند، معتقدند خداوند بايد كساني را از طريق نبوت فرا بخواند تا انجيل را موعظه كنند و در نظام آن، به خدمت مشغول باشند.
«الي» جلوه بارز «نبي» در اعتقاد مورمونهاست. جالب اينكه مورمونها معتقدند صهيون و اورشليم جديد در قاره آمريكا بنا ميشود و در طول فيلم نيز، «الي» براي اتمام مأموريت خود، قصد رسيدن به غرب را دارد و هنگامي كه او در نمايي در كنار پل معروف «گلدن گيت» در ايالت كاليفرنيا تصوير ميشود، ميفهميم كه منظور وي از غرب، همان آمريكا است.
يكي ديگر از مواردي كه دليلي بر وجود عقايد مورمونها در فيلم است، همين حضور الي در جنوب آمريكاست. زيرا مورمونها معتقدند اولين مهاجرت به آمريكا پس از سقوط شهر بابل صورت گرفته است و در طي اين مهاجرت، عدهاي پس از عبور از اقيانوس اطلس به جنوب آمريكا رسيدهاند. جالب اينكه پل گلدن گيت نيز در جنوب شرقي آمريكا و با فاصله كمي از ايالت يوتا و شهر سالتليكسيتي (مركز كليساي عيسي مسيح قديسان آخرالزمان) قرار دارد.
ناگفته نماند كتاب مقدس مورمونها، مملو از اشتباهات تاريخي و متضاد با شواهد علمي است و در سكانس پاياني فيلم، نتيجه زحمات «الي» با عنوان انجيل نسخه جيمزشاه (King Jams) به چاپ ميرسد. انجيل جيمز شاه به نسخه «معيار» مشهور است و معتبرترين اناجيل قلمداد ميشود. حتي حدود 25 هزار واژه كتاب مورمون (كه ادعا ميشود اصل آن در سال 428 ميلادي نوشته شده است) از ترجمه انگليسي انجيل جيمزشاه كه در سال 1611 ميلادي به چاپ رسيده، برداشته شده است.
در انجيل جيمزشاه ذكر شده كه عيسي (ع) براي خدا نماز ميخوانده است و همه پيامبران نيز چنين ميكردهاند. در اين انجيل بشارت به ظهور پيامبر خاتم نيز ثبت شده است. شايد به همين دليل است كه در پايان فيلم، اين انجيل در ميان كتابهاي تورات و قرآن قرار ميگيرد.
البته اين نكته به معناي تأييد اسلام نيست، چرا كه «انجيل» مرهم آلام بشر غربي معرفي ميشود و بيانگر آن است كه از ديد سازندگان فيلم، كتابهاي مقدس ديگر نسخهاي تماماً شفابخش براي انسان آخرالزمان ارائه نكردهاند.
نوع چينش سه كتاب آسماني تورات، انجيل و قرآن به نحوي است كه سير تاريخي آنها را به ياد ميآورد. البته با نگاهي عميقتر، اين نوع چينش، سكوهاي قهرماني را در ذهن تداعي ميكند. بدين معنا كه انجيل در جايگاه اول و تورات در جايگاه دوم قرار ميگيرند.
در اين راستا، خلاصه داستان اين فيلم بيانگر آن است كه زندگي انسان آخرالزماني بدون حضور انجيل (حتي با حضور قرآن و تورات) رو به ورطه نابودي است و حتي اگر مراد كارگردان از اين نوع چينش، تنها اشاره به سير تاريخي نزول اين كتب آسماني داشته باشد، باز هم توهيني به قرآن و مسلمانان قلمداد ميشود.
به نقل از سایت وعده صادق