هارونیه
در 25 كيلومترى شمال غربى مشهد در حاشيه غربى جاده مشهد - طوس، بنايى ناشناخته و پررمز و راز قرار دارد. بقعه «هارونيه» بنايى است مكعب شكل و آجرى كه در قلب دشت طوس واقع گرديده است. اين بنا از نظر عظمت، قطر پايهها، قدرت ايستايى در كف و گنبد داراى معمارى خاص است و توجه به اين نكته كه هارونيه يگانه اثر برجاى مانده از شهر باستانى طوس است، اهميت آن را مشخصتر مىسازد.
تاريخچه شهر طوس
طوس نام ولايتى بسيار كهن است. فردوسى در شاهنامه بنيانگذار اين شهر را طوس پسر نوذر معرفى مىكند حال آن كه حمدالله مستوفى بنياد طوس را به جمشيد پيشدادى نسبت مىدهد و نظر مىدهد كه پس از ويران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانيد. اين ولايت هميشه مورد توجه جهانگردان بيگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بويژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنياد، ترقى و زوال آن سخن راندهاند. از نوشتههاى مهمترين مورخان و جغرافيدانهاى اسلامى چنين برمىآيد كه در نخستين سدههاى اسلامى ناحيه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادكان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولايت طوس را مانند ديگر نواحى خراسان ويران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگيز با خاك يكسان گرديد، اما چون اكتاى بر سرير پدر تكيه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پيروز به ترميم ويرانيهاى طوس پرداختند و آن ناحيه قرارگاه حكمرانان مغول شد. در دوره تاختوتاز تيمور، طوس يكى از ولاياتى بود كه مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگريان تيمور پايدارى ورزيدند. طبق نوشتههاى پارهاى از مورخان در قتلعامى كه به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال 791 ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر كشته شدند به طورى كه در كنار دروازه هر يك از شهرهاى طوس منارهاى از سرهاى بريده برپا گرديد. با آن كه در زمان سلطنتشاهرخ و بازماندگان تيمور كوششهايى براى آباد كردن پارهاى از شهرهاى ولايت طوس صورت گرفت، اما مسلما هيچ كدام از شهرهاى چهارگانه آن ولايت از ويرانيهاى ترميمناپذير سال 791 ه . ق كمر راست نكرد، به طورى كه حافظ ابرو كه در اواخر قرن نهم ولايت طوس را ديده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف كرده است.
مردمى كه در برابر سپاهيان درندهخوى ميرانشاه جان سالم بدر برده بودند، به قريه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ويران شد و مشهد امام هشتم شيعيان به جايش رونق گرفت. با گردانيدن نهرهايى كه به طابران و نوغان مىرفت فناى آن ناحيه حتمى شد. به طورى كه امروز از آن ولايت آباد و باشكوه جز ويرانههاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چيزى برجاى نمانده است.
طوس نام ولايتى بسيار كهن است. فردوسى در شاهنامه بنيانگذار اين شهر را طوس پسر نوذر معرفى مىكند حال آن كه حمدالله مستوفى بنياد طوس را به جمشيد پيشدادى نسبت مىدهد و نظر مىدهد كه پس از ويران شدن آن شهر، طوس دوباره آن را آباد گردانيد. اين ولايت هميشه مورد توجه جهانگردان بيگانه قرار داشته است و محققان داخلى و خارجى بويژه در خلال صد سال گذشته راجع به بنياد، ترقى و زوال آن سخن راندهاند. از نوشتههاى مهمترين مورخان و جغرافيدانهاى اسلامى چنين برمىآيد كه در نخستين سدههاى اسلامى ناحيه طوس چهار شهر مهم داشته است، رادكان، طابران، بزدغور (طرقبه) و نوغان. بلاى هجوم مغول ولايت طوس را مانند ديگر نواحى خراسان ويران ساخت. ابتدا طابران و نوغان به دست تولى پسر چنگيز با خاك يكسان گرديد، اما چون اكتاى بر سرير پدر تكيه زد و موجهاى قهر و غضب مغولان فرو نشست مهاجمان پيروز به ترميم ويرانيهاى طوس پرداختند و آن ناحيه قرارگاه حكمرانان مغول شد. در دوره تاختوتاز تيمور، طوس يكى از ولاياتى بود كه مردمش دست از جان شسته، در برابر لشگريان تيمور پايدارى ورزيدند. طبق نوشتههاى پارهاى از مورخان در قتلعامى كه به دنبال گشودن دژهاى طابران و نوغان به سال 791 ه . ق . روى داد در حدود ده هزار نفر كشته شدند به طورى كه در كنار دروازه هر يك از شهرهاى طوس منارهاى از سرهاى بريده برپا گرديد. با آن كه در زمان سلطنتشاهرخ و بازماندگان تيمور كوششهايى براى آباد كردن پارهاى از شهرهاى ولايت طوس صورت گرفت، اما مسلما هيچ كدام از شهرهاى چهارگانه آن ولايت از ويرانيهاى ترميمناپذير سال 791 ه . ق كمر راست نكرد، به طورى كه حافظ ابرو كه در اواخر قرن نهم ولايت طوس را ديده است، شهرهاى آن را با عنوان قصبه وصف كرده است.
مردمى كه در برابر سپاهيان درندهخوى ميرانشاه جان سالم بدر برده بودند، به قريه سناباد پناهنده شدند، و ظاهرا از آغاز قرن نهم هجرى طوس ويران شد و مشهد امام هشتم شيعيان به جايش رونق گرفت. با گردانيدن نهرهايى كه به طابران و نوغان مىرفت فناى آن ناحيه حتمى شد. به طورى كه امروز از آن ولايت آباد و باشكوه جز ويرانههاى ارگ طوس، در شمال غربى شهر مشهد، چيزى برجاى نمانده است.