• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جنگ جهانی دوم

..::آبی دل::..

متخصص بخش
محاصره استالينگراد
استالينگراد زادگاه ماست آن را هرگز به م*****ان تسليم نخواهيم كرد
استالينگراد ـ۲۵ اوت :۱۹۴۲ دو روز است كه نبرد استالينگراد شروع شد ه است. ارتش ششم آلمان به فرماندهي فون پاولوس در جبهه ارتش شصت و دوم شوروي رخنه كرده و به رودخانه ولگا در حومه شمال شهر رسيده است. طي دو شب اخير چهارمين اسكادران نيروي هوايي آلمان شبانه روز بر فراز شهر بمب مي ريزد.
هواپيماهاي «هنكل» (Heinkel) و جونكر (Junkers) كه نوين ترين هواپيماهاي بمب افكن آلماني است در اين حملات هوايي شركت دارند.
كارشناسان نظامي معتقدند از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ كه حمله آلمان به شوروي شروع شد حملات هوايي دو روز اخير بي سابقه بوده است.
خانه هاي شهر استالينگراد بيشتر از چوب ساخته شده و بمب هاي آتش زا فوراً همه را طعمه حريق مي كند.
طي دو روز اخير چهل هزار سرباز ارتش سرخ كشته شدند. همه راههاي بين رودخانه ولگا و شهر زير بمبارانهاي شديد آلمانهاست و ارتباط شهر قطع شده است معذالك استالينگراد تسليم نمي شود. كميته حزبي در شهر حالت فوق العاده اعلام كرد و پيامي براي مردم شهر فرستاد. در پيام آمده است:
ما هرگز زادگاه خود را تسليم م*****ان آلماني نخواهيم كرد. ما بايد از شهر دوست داشتني خود دفاع كنيم. از كاشانه ها و خانواده هاي خود حفاظت كنيم. در هر كوچه يي سنگري برپا مي كنيم هر محله، هر خانه را مبدل به قلعه تسخيرناپذير مي كنيم.

سرود تيتايف
شبي يخبندان، سرگرد به دنبال افراد مخابرات فرستاد و گفت: بچه ها، كاري فوق العاده پيش آمده كه بايد انجام شود تا به درهم شكستن دشمن، ياري دهيم. خط تلفن قطع شده است و با آنكه بوران زوزه مي كشد، سيم بايد به خاطر هنگ تعمير شود.
يكي بايد نزديك خطوط آلمانيان بخزد و براي جنگ با مرگ آماده باشد.
«واسيلي تيتايف» گفت: ما تاكنون چهل كشته داده ايم و بگذاريد يكي ديگر نيز فداشود و بدين سخن كوله اش را به پشت انداخت.
پسر كامومدل، به دوستانش بدرود گفت و همچنان كه مي رفت در پشت سرش بوران جاي پاهاي او را مي پوشاند.
گلوله يي سيم را بريده بود.
تيتايف دو سر سيم را به دهان گرفت
سرنوشت مهربان بود
آنگاه مسلسل ها از يك تپه نزديك آتش گشودند و يك گلوله ديگر در پشت سرش تركيد.
به نظرش مي رسيد آواز لك لك ها را مي شنود. چشمانش به دور، دوردست مي نگريست: روي اجسادي كه بوران زده بود.
و زير برف و خون روسيه او خوابيده بود
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
ما تا آخرين فشنگ براي ميهن مان آلمان پيكار كرديم
* چندگوني نامه، بار آخرين هواپيمايي بود كه استالينگراد را ترك كرد.
* ما ديگر ميهن خود آلمان را نخواهيم ديد.

008202.jpg

در ۲۸ژانويه آنچه از ارتش بزرگ ششم باقي مانده بود سه قسمت كوچك بود كه در بخش جنوبي آن قرارگاه ژنرال پاولوس بود. در زيرزمين كوچكي از خرابه هاي ساختماني بزرگ بود. فرمانده كل آن ارتش در گوشه تاريكي از آن زيرزمين برتختخواب سفري خود با حالتي نزديك به در هم شكستگي ديده مي شد.
*آخرين هواپيما
يك هواپيماي باري آلماني آخرين هواپيمايي بود كه از استالينگراد پرواز مي كرد و توانست از خط آتش عبور كرده و خود را به آلمان برساند.
دراين هواپيما ۲۷ افسر مجروح و بيمار بودند. بعضي سربازان از يكصد هزار آلماني كه هنوز در استالينگراد زنده بودند و مي دانستند سرنوشت آنها يا مرگ است و يا اسارت و هرگز ميهن خود را نخواهند ديد، نامه هايي براي نامزدها، همسران، پدران، مادران و فرزندان خود نوشتند و آنچه داشتند براي آنها فرستادند.
بيش از ۲۰ گوني مملو از نامه نيز بار اين هواپيما بود. بسياري از نامه ها پس از جنگ منتشر شد. نويسندگان بعضي از نامه ها كساني بودند كه مي دانستند در سايه مرگ به سر مي برند و اين آخرين اثر از آنها خواهد بود.
*پيوند به ابديت
يك سرباز آلماني كه دو كودك داشت به همسرش نوشته بود:
عزيزم انسان زماني درمي يابد كسي را چقدر دوست دارد و عاشق اوست كه احساس كند او را از دست مي دهد.
عزيزم! براي من لحظه ديگري وجود ندارد و به ابديت مي پيوندم و در اين لحظه است كه احساس مي كنم تو را چقدر دوست دارم.
*آخرين پيام
«فيلد مارشال پاولوس» در آخرين غروب ژانويه ۱۹۴۳ اين پيام را به قرارگاه كل فرستاد.
«ارتش ششم با وفاداري به سوگند و با آگاهي از اهميت مأموريت پرافتخار خويش موضع خود را تا پايان كار، تا آخرين نفر و آخرين فشنگ بخاطر «پيشوا» و نياكان خويش حفظ كرد. »
در ساعت ۷‎/۴۵ بعدازظهر آن غروب دردناك براي ارتش سوم، متصدي راديو در قرارگاه ارتش ششم از طرف خود اين پيام را فرستاد.
روسها در آستانه پناهگاه ما هستند. ما به خراب كردن دستگاه خود مشغوليم. آنگاه حروف (e. l) را به پيام خود افزود. اين دو حرف يك علامت بين المللي است و معني آن اين است كه اين ايستگاه ديگر پيام نخواهد فرستاد.
*كشتارگاه
كمي پيش از ظهر دوم فوريه ۱۹۴۳ يك گروه كوچك كه در گوشه يي از استالينگراد هنوز مقاومت مي كرد پس از فرستادن اين پيام به سرفرماندهي تسليم شدند.
«ما تا آخرين نفر عليه نيروهاي بسيار زياد دشمن جنگيديم. زنده باد آلمان» سرانجام سكوت بر كشتارگاه از برف و خون پوشيده ميدان جنگ برقرار شد.
در ساعت ۲‎/۴۶ بعدازظهر دوم فوريه ۱۹۴۳ يك هواپيماي اكتشافي آلمان در ارتفاع زياد بر فراز شهر گشتي زد و با بي سيم چنين خبر داد:
«هيچ اثري از رزم و نبرد در استالينگراد نيست. »
*سخنان هيتلر
در همان زمان كه در رزم گاه استالينگراد سكوت مطلق برقرار شده بود و اجساد دهها هزار سرباز آلماني مي رفت كه در زير بوران سنگين برف پوشيده شود، هيتلر در جلسه يي با سرفرماندهي نيروهاي مسلح آلمان چنين گفت: آنها صاف و ساده تسليم شدند در حالي كه مي توانستند صفوف خود را فشرده سازند. يك موضع خارپشتي تشكيل دهند و خود را با آخرين گلوله بكشند. آن مرد (منظور فيلدمارشال پاولوس است) مي بايست خود را با گلوله زده باشد. مانند بسياري از فرماندهان ديگر كه چون همه چيز را از دست رفته مي يافتند خود را بر روي شمشير مي انداختند و مي كشتند. حتي واروس (سردار رومي كه مردم بر او شوريدند و سربازانش را درآخرين دهه قبل از ميلاد در آلمان قطعه قطعه كردند) به غلام خود فرمان داد «حال مرا بكش! »
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
هيتلر ادامه داد: شما مي توانيد وضع او را در نظر مجسم كنيد او را به مسكو خواهند برد. او در آنجا همه چيز را امضا و اعتراف خواهد كرد و اعلاميه خواهد داد. آنها به سراشيبي ورشكستگي روحي خواهند افتاد و به عميق ترين ژرفنا سقوط خواهند كرد. در پس زندگي شخصي، ملت است. اما انسان چگونه مي تواند از اين لحظه مرگ بترسد كه با آن مي تواند خود را از بدبختي برهاند.
آنچه مرا بيشتر آزار مي دهد اين است كه او را به فيلدمارشالي ترفيع دادم. اين آخرين درجه فيلدمارشالي بود كه من در اين جنگ دادم. جوجه را نبايد پيش از بيرون آمدن ازتخم شمرد.
*خبر شكست
هيتلر پس از مشورت با فرمانده ستاد ارتش آلمان دستور داد خبر شكست آلمان روز ۳فوريه به اين نحو از راديو پخش شود. «نبرد استالينگراد پايان يافته است. ارتش ششم با وفاداري به سوگند خود و به فرماندهي درخشان فيلدمارشال پاولوس تا آخرين نفس پايداري كرد. اما در برابر نيروي دشمن و تحت شرايط نامناسبي كه با آن مواجه بود از پاي درآمد. »
008211.jpg

*سمفوني بتهوون
پس از پخش اين خبر سمفوني پنجم بتهوون نواخته شد و در آلمان سه روز عزاي ملي اعلام شد، تمام تئاترها، سينماها و تالارهاي واريته تا پايان اين مدت بسته شدند.
در واقع زمان هجوم هاي برق آساي ارتش رايش سوم با هزاران تانك و توپ و هواپيما و صدها هزار سرباز به پايان رسيده بود.
از اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا سوم فوريه ۱۹۴۳ اين ارتش رايش سوم بود كه مرتب از قطب شمال تا قطب جنوب و از شمال آفريقا تا كوههاي قفقاز در پيشرفت بود. اين ارتش رايش سوم بود كه در محاصره نيروهاي دشمن مهارت داشت و اين نخستين بار بود كه بزرگترين ارتش آن در حلقه محاصره نيروهاي دشمن افتاد و نابود شد. در فوريه ۱۹۴۳ دو مارشال برجسته آلماني رومل در شمال آفريقا و پاولوس در استالينگراد مضمحل شدند و اين آغاز رايش سوم بود.
پاولوس بعداً يك كميته نجات آلمان و از بين بردن هيتلر تشكيل داد.
*چرچيل مرد خستگي ناپذير
با وجود خطرات زياد چرچيل به ديدار رهبران سياسي و نظامي جهان مي رفت.
هشتم فوريه ۱۹۴۱ سروينستون چرچيل پس از يك سفر بيش از شانزده هزاركيلومتري وارد پايتخت انگلستان شد.
وينستون چرچيل با يك بمب افكن به نام آزادكننده كه يك خلبان ماهر امريكايي آن را هدايت مي كرد از خاورميانه و موقعيت نيروهاي انگليسي ديدار كرد.
چرچيل از كازابلانكا به قاهره رفت. از تركيه، قبرس و الجزاير ديدن كرد. نخست وزير انگلستان به محض بازگشت به لندن جلسه يي با حضور وزراي خود تشكيل داد و آنها را در جريان مذاكراتش با روزولت و مقامهاي نظامي متفقين در نقاط مختلف قرار داد.
وينستون چرچيل مرد خستگي ناپذير پس از يك شب توقف در لندن به اتفاق همفري بوگارت وانگريد برگمن به كازابلانكا رفت و سپس از ليبي ديدن كرد.
چرچيل از ابتداي شروع جنگ جهاني دوم مرتب در مسافرت به امريكا و سايركشورها بود واوضاع سياسي و نظامي جبهه هاي جنگ را بررسي مي كرد.
جاسوسان آلماني بارها تلاش كردند مسير حركت چرچيل را پيدا كنند ولي هرگز موفق نشدند. جرايد انگلستان و امريكا از چرچيل به عنوان نخست وزيري شجاع وخستگي ناپذير ياد كردند.

انتقام ...!

* «قلعه هاي پرنده» مركز ساخت موشكهاي آلماني را ويران كردند
* «فون برون» دانشمند آلماني از بمباران جان سالم به در برد
* بسياري از شهرهاي صنعتي آلمان ويران و هزاران غيرنظامي كشته شدند
008205.jpg

هواپيماهاي بمب افكن نوين انگليسي به نام لانكاتز
همه اين بمبها در يك پرواز با آن حمل مي شدند

از بهار سال۱۹۴۳ شهرهاي صنعتي آلمان زير شديدترين بمباران هوايي نيروي هوايي سلطنتي (R. A. F) انگلستان قرار گرفتند. تكنيك تازه يي كه خلبانان انگليسي در بمباران شهرهاي آلمان به كار مي بردند براي صنايع آلمان مصيبت بار بود و هزاران نفر از مردم عادي نيز قرباني مي شدند.
*انتقام
پس از بمباران شديد شهرهاي انگلستان توسط نيروي هوايي آلمان درسالهاي ،۱۹۴۰ ،۱۹۴۱ ۱۹۴۲ اين نخستين بار بود كه آلمان طعم تلخ بمبارانهاي هوايي را مي چشيد. شهر «اسن» گهواره صنايع «گروپ» بشدت آسيب ديد و به منطقه صنعتي روهر (RUHR) خسارات زيادي وارد آمد. اين نخستين بار بود كه منطقه روهر كه براي آلمان جنبه حياتي داشت زير چنين بمبارانهاي شديد قرارمي گرفت.
*رادارهاي جديد
هواپيماهاي انگليسي كه به سيستم جديد رادار و رديابي هدف مجهز شده بودند به گروههاي چندگانه تقسيم شده و يك باره به هدفهاي خود حمله مي كردند بطوري كه نيروي ضدهوايي آلمان نمي توانست با آنها مقابله كند.
در ششم مارس ۱۹۴۳ حدود ۱۵۷ هواپيماي لانگاشه، ۹۴هواپيماي «هاليفاكس»، ۵۲هواپيماي استيرلينگ و ۱۳۱ هواپيماي «ولينگتن» طي ۳۸دقيقه صدها تن بمب بر روي شهرهاي صنعتي آلمان فروريختند كه ساعتها آتش به آسمان زبانه كشيد. سرآرتور هاريس فرمانده بمب افكنهاي انگليسي اعلام كرد از ۴۴۲پرواز بر فراز شهر «اسن» ۳۶۲ هواپيما موفق شدند هدفهاي خود را پيدا كرده و خسارت مرگباري بر اين منطقه وارد سازند. هواپيماهاي انگليسي منطقه يي به وسعت ۷۵هكتار را بمباران كردند. دراين حمله هوايي چهارده بمب افكن انگليسي ساقط شدند.
*جهنم در هامبورگ
۳۱ ژوئيه ۱۹۴۳ عمليات «گوموهر» (GOMORRHE) توسط نيروي هوايي انگلستان جهنمي در بندر بزرگ هامبورگ درشمال آلمان به وجود آورد. جهنمي كه در آن همه چيز و هزاران نفر سوختند. در يك لحظه بمب افكنهاي انگليسي كه به دستگاههاي هدف يابي مجهز شده بودند ۸۶۲۱ تن بمب آتش زا بر فراز شهر هامبورگ فروريختند. هواپيماهاي «لانگاستر» انگليسي شبكه ضدهوايي آلمان را به وسيله دستگاه «ويندو» (پنجره) به اشتباه انداختند. بندرهامبورگ طي پنج روز سه بار مورد شديدترين بمباران هوايي قرار گرفت. تخم مرگ در شهر پراكنده شد و ويراني غيرقابل تصوري به وجود آورد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
قلعه پرنده
«قلعه پرنده» ارتش هشتم هوايي امريكا در اين بمبارانها شركت داشتند. در مجموع ۲۷۵۲ هواپيماي بمب افكن، شكاري و اكتشافي در ويراني شهر هامبورگ شركت كردند كه ۷۶ فروند از آنها ساقط شدند. بمبهاي آتش زا با بمبارانهاي پياپي شهر هامبورگ منطقه يي به وسعت ۳كيلومتر مربع را طعمه حريق بي سابقه كردند. بخش اعظم ساختمانهاي هامبورگ مبدل به خاكستر شد. بمباران بقدري شديد بود كه دود برخاسته از آتش تا ارتفاع هشت كيلومتري بالا رفت.
*۳۰۴۸۲ كشته
نيروي دفاعي و گروه امدادي قادر نبودند كه به همه مجروحان برسند و مردگان را دفن كنند، به موجب آمارهاي رسمي ۳۰۴۸۲ نفر در زير بمبارانها كشته شدند كه بيش از همه كساني بود كه قرباني حملات «بليتز» (BLITZ) (حملات شديد نيروي هوايي آلمان به لندن) بود.
008208.jpg

بمباران كارخانه هاي آلمان توسط متفقين

صدها آمبولانس تا چند روز فقط مأمور توزيع «سوپ» به مردم شدند. خرابي سيستم دفاعي شهر هامبورگ رنج مردم را فزوني داد. كارخانه هاي اسلحه سازي آسيب فراواني ديدند. سه زيردريايي آلماني و بسياري از كشتيها در بندر هامبورگ منهدم شدند.
به موجب آمار ۵۸۰ كارخانه ويران شد و ۳۷هزار غيرنظامي بشدت مجروح شدند. تونل استراتژيكي زير رودخانه «الب» (ELBE) فروريخت. يك مفسر راديويي آلمان گفت: «وحشت، وحشت و باز هم وحشت. دشمن مردم غيرنظامي را كشت و هامبورگ بشدت صدمه ديد. »
هجدهم اوت ۱۹۴۳ «قلعه هاي پرنده (نام هواپيماهاي بمب افكن جديد امريكايي كه با شكاريها اسكورت مي شدند و قدرت حمل بمب و شعاع پرواز آنها زياد بود) ارتش هشتم هوايي امريكا با هواپيماهاي شكاري آلمان در آسمان آن كشور به نبرد سختي پرداختند. هواپيماهاي متفقين كه ۱۲۰۰كيلومتر داخل آلمان پيش رفته بودند تا كارخانه هاي صنايع هوايي آلمان را ويران كنند. با وجود آنكه هواپيماهاي نيروي هوايي آلمان طي مسيرشان آنها را در حلقه محاصره داشتند با اين حال قلعه هاي پرنده خسارات فراواني به كارخانه هاي توليد هواپيما وارد ساختند. از مدتي قبل فرمانده هاي انگليسي و امريكايي در نظر داشتند به كارخانه هاي توليد هواپيماهاي شكاري آلمان حمله كنند. هواپيماهاي نوين شكاري آلمان كه مجهز به مسلسلهاي وحشتناكي بود سخت مزاحم هواپيماهاي متفقين مي شد. از ۳۷۶ قلعه پرنده امريكايي ۳۶فروند ساقط شدند و ۲۵شكاري آلماني نيز منهدم شد.
فرمانده نيروي هوايي انگلستان و امريكا به اين نتيجه رسيدند كه قلعه هاي پرنده در روز بدون اسكورت براحتي آسيب پذيرند و بايد حتماً با اسكورت حمله كنند.
008226.jpg

سروان كندي همه شب شنا كرد
تا شايد بتواندكمكي پيدا كند

*مراكز ساخت موشك
همزمان با حمله به درون آلمان نيروي هوايي انگلستان كه سازمان جاسوسي آن كشور آن را از مراكز ساخت موشك و بمبهاي پرنده آگاه ساخته بود به اين مراكز حمله كردند. ۵۹۷ بمب افكن بيش از ۱۵۹۳ تن بمب بر مراكز بسيار محرمانه آلمان كه موشك و بمبهاي پرنده مي ساخت فروريختند. طي اين حمله ۷۳۲ نفر كشته شدند. در اين پايگاه بود كه مهندس مشهور آلماني ورنو فون برون (BRAUN) و پروفسور «اوبرت» (UBERTH) در صدد ساختن موشكهايي با برد زياد بودند.
*كندي در آبهاي اقيانوس
قايق اژدرافكن جان كندي را ژاپني ها غرق كردند.
*جزاير سليمان ـ ۸اوت ۱۹۴۳
يك قايق سريع السير اژدرافكن امريكايي كه توسط جان ـ اف. كندي هدايت مي شد توسط ژاپني ها در جزاير سليمان (اقيانوس كبير جنوبي) غرق شد. سرنشينان اين قايق پس از يك هفته تلاش موفق شدند خود را نجات دهند.
فرمانده اين قايق اژدرافكن آنچه بر او و همكارانش طي يك هفته در آبهاي اقيانوس گذشت براي جرايد نقل كرد. يازده نفر از سيزده سرنشين اين قايق نجات پيدا كردند. مدت پنج ساعت آنها به قطعات قايق چسبيده بودند و سرانجام به ساحل جزيره كوچكي رسيدند.
جان. اف. كندي پسر سفير كبير سابق امريكا در انگلستان شب هنگام در اقيانوس شنا كرد تا خود را به يك قايق متفقين برساند. تلاش او بيهوده بود. پس از دو روز كندي و يارانش به يك جزيره كوچك ديگري رفتند كه عرض آن دويست متر بود ولي پر از درخت خرما و آنها توانستند سدجوع كنند.
كندي و بقيه افراد از آنجا به يك جزيره كوچك ديگر رفتند و در آنجا دو بومي پيدا كردند و پيامي كه روي پوست يك آناناس حك كرده بودند به آنها دادند. بوميان پيام را به پايگاه دريايي امريكا در «رندووا» (RENDOVA) رساند و ناوگان دريايي امريكا فوراً به كمك آنها شتافتند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
سربازان امريكايي در قلب آلمان

امريكاييها ۲۰هزار اسير در روز مي گرفتند

بمباران همه شهرها را ويران كرد

* ششم آوريل ۱۹۴۵
دو ارتش امريكا منطقه صنعتي «روهر» (ruhr) در آلمان را با گرفتن ۲۰هزار زنداني در روز تسخير كردند. ارتش آلمان به فرماندهي مارشال «والترمدل» سخت ترين شكست را در عمر نظامي خود متحمل شد و سيصد هزار اسير به جاي گذاشت. ارتش نهم امريكا به فرماندهي ژنرال «سيمپسون» (simpson) به سوي شمال منطقه روهر حركت كرد و به نيروهاي ارتش اول به فرماندهي ژنرال «هودج» (hodge) پيوست .ارتش نهم نيز شهر مهم «هام» (hamm) را اشغال كرد.
ارتش آمريكا در قلب آلمان

* در جنگلها
«هام» يك شهر صنعتي و مركز تقاطع راه آهن آلمان بود كه بارها هدف بمباران نيروي هوايي متفقين قرار گرفته بود. گروهي از ارتش آلمان در جنگلهاي اطراف اجتماع كرده و دست به مقاومت زدند. متفقين پنج ميليون بيانيه در آلمان فروريختند كه در آنها گفته شده بود پيشروي متفقين سريع و قطعي است و مقاومت آنها بيهوده است. نيروهاي متفقين در غرب ارتش آلمان را زير باراني از گلوله قرار دادند و بسرعت به سوي شهرهاي مهمي چون «برم» (breme)، «هانوور والمپ» به حركت درآمدند. ستونهاي طولاني از زندانيان آلمان در شرايط سختي به سوي اردوگاههاي اسيران كه متفقين موقتاً برپا كرده بودند به پيش مي رفتند.
نيروهاي انگليسي در «هانوور» توقف كردند در حالي كه پيشقراولان ارتش به سوي شهر «برم» پيش مي رفتند.
* پرچمهاي سفيد
امريكاييها وارد شهر مهم «ورزبوگ» (wurzburg) شدند. اهالي بر سر در خانه هاي خود پرچم سفيد به اهتزاز درآوردند. علت پيشرفت سريع ارتش متفقين بي حركت ماندن تانكهاي «پانزر» آلماني بود كه سوخت نداشتند. متفقين از مدتي قبل همه انبارهاي بنزين آلمان را منفجركرده بودند.
وحشت در چهره اين زن آلماني را ببينيد! همه زنان برلین زير بمباران چنين وضعي داشتند

* اعتراف
مطبوعات آلمان براي نخستين بار اعتراف كردند كه سقوط رايش سوم نزديك است روزنامه شوارزكورپز (sehwarze - korps) چاپ آلمان در پنجم آوريل۱۹۴۵ نوشت كه سقوط رايش سوم نزديك است.
اين روزنامه كه توسط هيملر همكار نزديك هيتلرمنتشر مي شد پذيرفت كه آلمان در آستانه فروپاشي قرارگرفته است.
هيملر رييس گشتاپو طي اعلاميه بي سابقه يي اعلام كرد آلمانها بايد يك شكست نظامي را بپذيرند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
هاینریش هیملر
فرمانده اس اس و یکی از بانفوذترین افراد آلمان نازی. او اِس اِس و سازمان‌های وابسته به آن را رهبری می‌کرد، و در سازمان دادن کشتار جمعی یهودیان نقش اصلی را داشت.
او به دلیل نظم و انضباط و دقت بسیار معروف است.
هاینریش در رشتهٔ کشاورزی تحصیل کرد.
او زندگی سیاسی خود را به طور جدی با شرکت در کودتای مونیخ در سال ۱۹۲۳ آغاز کرد.
وفاداری او به هیتلر در سال ۱۹۲۹ پاداش گرفت. هیملر در این سال ریاست اس اس، نیروی محافظت شخصی از هیتلر، را به عهده گرفت.
در ۱۹۳۶ ریاست شبکه پلیس مخفی به وی واگذار شد.
اس اس, مدتی بعد عملا به نیروی کشتار یهودیان تبدیل شد و هیملر این مسئولیت جدید اس اس را به خوبی رهبری می‌کرد.
او در عملی کردن پاسخ بزرگ بیشترین نقش را داشت و با به پا کردن اردوگاه‌های مرگ در قتل میلیون‌ها انسان نقش مستقیم داشت.
در ژوئیه ۱۹۴۴ توطئه قتل هیتلر را ناکام گذاشت و عملا تبدیل به دیکتاتور آلمان شد.

او در ۲۳ مه ۱۹۴۵ توسط نیروهای بریتانیایی دستگیر شد و خودکشی کرد.
هاینریش هیملر
زمینه فعالیتفرمانده نیروهای اس اس آلمان نازیتولد 7 اکتبر 1900 مونیخ آلمان
مرگ 23 مه 1945 لونبرگ آلمان
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
اشفینتوهُویتز (به لهستانی: Świętochłowice)
نام شهری در جنوب لهستان است. این شهر در سال 2005 میلادی، ۵۵٫۵۰۰ نفر جمعیت داشته است.
این شهر از قرن سیزدهم به بعد شهرت یافته است. در زمان تشکیل آلمان تا سال 1920 بخشی از آن کشور به حساب می‌آمد اما در آن زمان (با وجود اینکه ۵۱٫۹ درصد از شهروندان آن رأی به ماندن این شهر در آلمان دادند) به لهستان پیوست. این شهر در سال 1939 توسط آلمان اشغال شد ولی در سال 1945 به لهستان بازگشت.اردوگاه آشویتس 2 در این مکان بر پا شد. در حال حاضر ثابت شده که هیچ اتاق گاز و یا کوره های آدمسوزی در آنجا وجود نداشته و اسرا فقط برای ایجاد خط آهن و مسیر خاکی تلاش میکردند.اما یکی از مخوفترین اردوگاهها بود.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
این کتاب بررسی تحلیلی روابط آلمان و ایران در مقطع جنگ جهانی اول است که ماموران اطلاعاتی آلمان توانستند لطمات فراوانی به امکانات و قوای روس و انگلیس در سراسر ایران وارد نمایند. بررسی جامع عملکرد و فعالیت هیئتهای اعزامی از سوی دولت آلمان به ایران می‌تواند زوایای تاریکی را از تحولات سیاسی ایران در آن سالها روشن نماید.
509.jpg
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
4.jpg

یکی از چند مرد نوابغ نظامی ارتش نازی (اس اس)که بعدها متفقین وی را همطراز هاینریش هیملر قلمداد کردند.وی تلاش زیادی برای صلح با متفقین کرد ولی نتوانست وی در آخرین لحظات از برلین با لباس عادی فرار کرد و دیگر هرگز دیده نشد.آیشمان مغز اصلی نسل کشی یهودیان بلافاصله پس از شکست آلمان
با تغییر هویت به آرزانتین گریخت ! چند سال بعد دولت اسرائیل وی را
از آرژانتین به صورت بیهوش ربود و وی را در اسرائیل محاکمه و اعدام
کرد .
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
3.jpg

بدون شک دومین فرد با نفوذ در ارتش نازی کسی نبود بجز رانهارد هیدریش (بعد از هاینریش هیملر) که بدنه اصلی اس اس را وی تشکیل میداد حتی هوش بیش از اندازه وی اورا جزو نبوغ نظامی قرار داده بود اما به دلیل کارهای زیر زمینی و دور از صحنه سیاسی وی را کمتر میشناختند .وی حمله به نرماندی را به پیشوا گوشزد کرده بود 9 ماه قبل از حمله متفقین.با طراحی و حمایت دولت انگلستان در چک ترور شد !
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
5.jpg

فرمانده پانزرهای (تانکهای)ارتش نازی در اتریش که با حمله برق آسای وی به دره دونکرک بیش از 350000 نفر از نیروهای بریتانیا و فرانسه به تله افتادند.
یکی از نوابغ وی سرعت در پیشروی بود به طوری که عرض فرانسه را در 6 روز پیمود و ارتشهای فرانسه را به دونصف کرد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
رودولف هوس
6.jpg

مهندس طراح اردوگاه آشویتس که به وی لقب مهندس طرح کشتار داده اند.وی تنها کسی بود که از سرنوشتش خبری بدست نیامد.
h6b.jpg

اردوگاه بعد از به دست افتادن مردم.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
کلاوس باربی
9.jpg

یک جاسوس تیزهوش اس اس (گشتاپو) وی در 25 اکتبر 1913 وارد اس اس شد.در ماه می 1941 به آمستردام هلند اعزام شد تا از تحرکات نظامی روسها از شمال خبر بدهد.وی در نوامبر 1942 به لیون فرانسه فرستاده شد در 6 ژوئن 1944 مادر وپدر وهمسرش بر اثر بمباران متفقین در آلمان کشته شدندوی بعد از باز پس گیری فرانسه به صورت شهروند عادی به زندگیش ادامه داد و در 2 سپتامبر 1991 در لیون درگذشت.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
روز دی در جنگ جهانی دوم(D-DAY)
( در اصطلاحات نظامی انگلیسی در کل به روزی که قرار است یک عملیات بزرگ حمله در جنگ آغاز شود روز دی گفته می‌شود. ولی بیشتر از همه یکی از روزهای مشخص در جنگ جهانی دوم به این نام شهرت یافته است. )



قبل از ماه ژوئن ژنرال آیزنهاور و مارشال مونتگمری انگلیسی برای پیاده شدن در ساحل نرماندی جلساتی تشکیل دادند. تصمیم گرفته شد که نام رمز عملیات را «اورلرد» (overlord) گذارده و مقرر شد که از ابتدای روز «جی» (J) (اول ماه ژوئن) از طریق جزیره «وایت» (Wight) کلیه کشتی‌های جنگی در حالی که بالن‌های دفاع هوایی بالای سر آنهاست به سمت ساحل نرماندی حرکت کنند. ضمناً ستاد قوای متفقین که با شرکت چرچیل تشکیل شده بود، مقرر داشت که برای اغفال مدافعین دیوار آتلانتیک حملات قوای آمریکایی و انگلیسی بین بندر شربورگ و سواحل منتهی به شهر کان در دو منطقه با نام‌های مستعار «یوتا» (UTAH) و «اوماها» (OMAHA) بیشتر باشد زیرا آلمانی‌ها خیال می‌‌کردند که قوای مهاجم از منطقه کاله هجوم خواهد کرد. قوای مهاجم تصمیم گرفت که تهاجم سراسری خود در جبهه نرماندی را در بامداد روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ که هوا تا حدی مه آلود بوده و آلمان‌ها قدرت دیدشان بر سطح دریا بسیار اندک است انجام دهند روز حمله را با نام رمز D-Day (روز- دی) نامیدند. فرماندهی دفاع از دیوار آتلانتیک برعهده دو نفر مارشال آلمانی بود. در بخش منتهی به سواحلی که به شهر کان ختم می‌‌شد مارشال رومل (Rommel) و در منطقه‌ای که به بندر شربورگ ختم می‌‌شد، مارشال روندشتدت (Rundstdt) دفاع از ساحل فرانسه را برعهده داشت.عملیات هجوم به نرماندی به وسیله ۱۶۰۰۰ هواپیما که ۵۰۰۰ فروند آن شکاری و سه هزار و پانصد فروند آن بمب افکن سنگین و بقیه از انواع هواپیماهای دیگر بودند، آغاز شد.همچنین ۶۰۰۰ کشتی سربازبر به غیر از تانک‌های شناور (آمفی بی)، ۱۶۲۱ رزمناو و ناو جنگی و ۱۵۰۰ کشتی اژدرافکن و مین جمع کن از بامداد ۶ ژوئن عملیات جنگی بر ضد دیوار آتلانتیک و سپس پیاده شدن قوای متفق را آغاز کردند 8) 8) 8) . چرچیل در خاطرات خود می‌‌نویسد: در مرحله اول عملیات که در بامداد ۶ ژوئن انجام شد، پنج هزار و دویست تن مواد منفجره به وسیله کشتی‌های متفقین روی آشیانه‌های بتونی ریخته شد 8) و به موازات آن ۱۴۹۰۰ بار پرواز بمب افکن‌های سنگین بر فراز دیوار و پشت خطوط تدارکاتی موجود انجام گردید. دشمن (آلمان) به حدی غافلگیر شد که نتوانست بیش از یکصد بار پرواز جنگی بر فراز کشتی‌های ما انجام دهد
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
هواپیماهای آمریکایی در دسته‌های یکصد فروندی، خطوط دفاعی و تدارکاتی آلمان را در فرانسه و خاک اصلی آلمان به صورت مداوم بمباران کردند به نحوی که خط دفاعی آتلانتیک در چند نقطه دچار شکاف گردید و نیروهای آمریکایی و انگلیسی به پشت دیوار بتونی رخنه کردند. در جریان یکی از این حملات هوایی اتومبیل مارشال رومل مورد حمله هوایی قرار گرفت و زخمی شد ولی به سرعت او را معالجه کردند، به طوری که توانست به اتفاق مارشال روندشتدت به برلین نزد هیتلر برود و از او بخواهد که قوای آلمان قبل از آن که نابود شود با نظم و به تدریج به طرف رود سن عقب نشینی کرده، شاید در نبرد آ ینده توفیقی به دست آید. هیتلر ضمن رد پیشنهاد رومل اظهار داشت که همه سربازان باید سر جای خود بایستند و یک وجب از خاک فرانسه را از دست ندهند. ولی رومل به مارشال کایتل (Keitel) رئیس ستاد پیشوا (آدولف هیتلر) که از او پرسیده بود که آخر باید چه کرد؟ جواب داد که «صلح» احمق ها ولی بر اثر شکاف در دیوار آتلانتیک روزانه ۲۵۰۰۰ سرباز آ مریکایی و انگلیسی وارد فرانسه می‌‌شدند. در ۱۹ ژوئن شبه جزیره کوتانتین سقوط کرد و در ۲۷ ژوئن بندرگاه استراتژیک شربورگ به دست متفقین افتاد و در ۹ ژوئن ۱۹۴۴ شهرکان سقوط کرد و با این عمل دیوار آتلانتیک به دست متفقین افتاد. تلفات متفقین در حمله بامداد ۶ ژوئن بسیار زیاد بود به طوری که چرچیل می‌‌نویسد که در لحظه اول حمله به ساحل نرماندی ده هزار کشته دادیم. اگر پیروزی نبرد استالینگراد، کمر هیتلر را شکست، رخنه در دیوار آتلانتیک سر از تن او جدا کرد. هیتلر چون اصرار به مقاومت داشت، مارشال روندشتدت را برکنار و به جای او در اول ژوئیه ۱۹۴۴ مارشال فون کلوگه (Von Kluge) را که در جبهه شرق شهرتی کسب کرده بود به فرماندهی جبهه غرب انتخاب کرد غافل از آن که نیروهای متفقین یکی پس از دیگری شهرهای فرانسه را آزاد می‌‌کردند و هواپیماهای بمب افکن آمریکایی و انگلیسی علاوه بر مناطق صنعتی، شهرهای پرجمعیت را بمباران می‌‌کردند به طوری که هر روز مراکز پرجمعیت زیر باران چندین هزار تن بمب خراب می‌‌شدند و به قول ژاک پیرن در کتاب جریان‌های بزرگ تاریخ معاصر، روزانه چندین هزار نفر در آلمان به هلاکت می‌‌رسیدند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
هیتلر:
"من نقش سرباز را ایفا نخواهم کرد و تحت تاثیر استراتژیها قرار نخواهم نمی گیرم. این منم که جنگ را اداره خواهم کرد. این منم که لحظه ی مناسب حمله را مشخص خواهم کرد؛ این وظیفه من خواهد بود. وقتی تصمیم را اتخاذ کردم جوانان را به میادین مرگ خواهم فرستاد و این حق من است. بدین ترتیب در حد ممکن مانع مردم خواهم شد. من جنگ می خواهم و برای انجام دادن استفاده از همه راهها و امکانات خوب است. جنگ به نحوی خواهد بود که من می خواهم باشد. من خودم جنگ هستم."
منبع: _تاریخ قرن بیستم، سرژبر شتین و دیگران، ترجمه امان الله ترجمان، جلد 1، ص 24-25
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
ژنرال اروین رومل
اروین رومل در 15 نوامبر 1891 در (هیدن هیم) آلمان به دنیا آمد.
رومل دوست داشت مهندس شود اما به دلیل مخالفت پدرش وارد در سال 1910 وارد ارتش آلمان شد.
با شروع فاجعه ی جنگ جهانی اول رومل به درجه ی ستوان یکم رسید.او در خطوط مقدم غربی جنگید و موفق به دریافت مدال (صلیب آهنین) شد.
در سال 1917 رومل در خطوط مقدم ایتالیا خدمت کرد و بعد از رهبری حمله به (مونته ماتاجور) به درجه ی سروانی رسید.
مدت کوتاهی بعد از آن رومل و گروه کوچکی از مردان گروه کوچکی از مردان عرض رودخانه ی (پیاو) را شنا کردند تا یک پادگان ایتالیا را رد آن طرف رودخانه تصرف کنند.
بعد از پایان جنگ جهانی اول رومل به خدمت در ارتش آلمان ادامه داد و در سال 1929 او برای آموزش در مدرسه ی نیروهای پیاده نظام در (درسدن) منصوب شد .
در سال 1935 او درجه ی سرهنگ دوم را دریافت کرد و شروع به تدریس در دانشگاه جنگ در شهر (پاسدام) کرد.
در سال 1937 سخنرانی های رومل در یک کتاب درباره ی تاکتیک های جنگی پیاده نظام منتشر شد .
آدولف هیتلر کتاب رومل را مطالعه کرد و آن کتاب فوق العاده مورد توجه او قرار گرفت.
هیتلر که فوق العاده تحت تاثیر کتاب کتاب رومل قرار گرفته بود مقر فرماندهی خود را در اتریش و چکسلواکی برای او آماده کرد و او را به ریاست آنها منصوب کرد. سال بعد او همین وظیفه را در لهستان نیز بر عهده گرفت .


5vqfqg.jpg

رومل فرماندهی هفتمین لشگر زرهی را که به فرانسه حمله کرد را در ماه می سال 1940 بر عهده داشت .
نیروهای تحت فرماندهی رومل سریع تر و جلوتر از تمامی نیرو های نظامی تاریخ بودند.
بعد از تصرف کانال نیروهای رومل به جنوب چرخیدند و به حرکت ادامه دادند تا زمانی که به مرزهای اسپانیا رسیدند. نتیجه ی این موفقیت ترفیع رومل به ارتشبد بود.
(بنیتو موسولینی) در آفریقای جنوبی درخواست کمک کرد , هیتلر رومل را به آنجا فرستاد تا رهبری نیروهای آلمانی مستقر در آفریقا را بر عهده بگیرد و رومل موافقت کرد.
رومل در مدت کوتاهی توانست با استفاده از تاکتیک کوبنده ی (حمله ی برق آسا) نیروهای لشگر هشتم بریتانیا را از لیبی بیرون براند سپس او و نیروهایش به سمت مصر حرکت کردند و در یکی از شهر های کوچک شمالی مصر به نام (ال الامین) شکست خورد.
زمانی که نیروهای ارتش امریکا در پایتخت مصر و همچنین در الجزایر مستقر شدند رومل مجبور شد که تونس را ترک کند .
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
در ماه های اول سال 1944 رومل با دو تن از مقامات نظامی والا رتبه نزدیک شد و آنها به او پیشنهاد که در اجرای نقشه ای به نام (توطئه ی جولای) شرکت کند ولی رومل نپذیرفت زیرا او عقیده داشت اگر او را به قتل برسانند او در چشم مردم به قهرمان تبدیل خواهد شد, رومل پیشنهاد کرد به جای این کار هیتلر را دستگیر کرده و او را محاکمه کنند.
هم اکنون رومل به ریاست ارتش آلمان در فرانسه منصوب شده بود و خود را برای حمله متحدین به فرانسه آماده می کرد.
در هنگام عملیات متفقین در فرانسه در تاریخ 15 جولای 1944 , به هیتلر اخطار داد که شکست آلمان بسیار نزدیک است و او را تشویق کرد که جنگ را به پایان برساند .
i6f1o0.jpg

در خزان سال 1944 هیتلر پی برد که رومل در حال طرح ریزی یک توطئه بر علیه او است از این رو در 14 اکتبر سال 1944 هیتلر دو تن از ارتشبد های خود را به دیدار رومل فرستاد تا با او اتمام حجت کنند , آنها دو گزینه برای او مشخص کردند : اول آنکه خودکشی کند و در عوض یک مراسم تشییع جنازه ی دولتی و با شکوه داشته باشد و کارکنان و نیروها ی تحت فرمانش و همچنین خانواده اش در امان باشند .و یاگزینه ی دوم که محاکمه در دادگاه نظامی به جرم طرح ریزی برای خیانیت بزرگ است .
رومل سم را خورد و خود کشی کرد و به صورت رسمی اعلام شد که او از یک سکته ی مغزی درگذشته است.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
مصاحبه و خاطرات
تاج الملوك
داناترين سياستمدار
دربار دو پهلوی



ورجه ورجه خنده دار هيتلر در ديدار با همسر رضا شاه و دو دخترش:
شمس و اشرف

استالين دركاخ مرمر توی چشم من(تاج الملوك) و پسرم محمدرضا نگاه كرد و گفت: بهترين كار آنست كه خودتان سلطنت را لغو كنيد، اگر هم نكنيد مردم اين بساط را جمع خواهند كرد!

درجريان كنفرانس تهران، چرچيل و روزولت بشكل توهين آميزی به دربار نيآمدند و با محمد رضا ملاقات نكردند، بلكه او را احضار كردند، اما استالين آمد و با ما عصرانه خورد، گرچه حرف‌هايش را هم صريح گفت. توهين چرچيل و روزولت دردناك تر از حرف‌های استالين بود.

استالين وقتی تابلوی كمال الملك را دركاخ مرمر ديد گفت: اين چه خودخواهی است كه اين تابلو را زينت خانه خودتان كرده ايد؟ ببريد بگذاريد در موزه كه مردم ببينند.



دراين 27 سال، كتاب خاطرات بسيار منتشر شده است. از هر سو و با هر عينكی به حوادث ايران نگاه شده است. در ميان كتاب‌های خاطرات كه بسيار كم درباره آن تبليغ و حتی صحبت شده، "خاطرات ملكه پهلوی- همسر رضاشاه و مادر محمد رضا" ست. سه تن، در نوبت‌های مختلف كه تاج الملوك حال و روز ديدار و گفتگو داشته با او مصاحبه كرده اند: دكترمليحه خسروداد، تورج انصاری و مهندس محمود علی باتمانقليچ.
اين مجموعه گفتگو، همراه با تعدادی عكس، در 479 صفحه و از سوی بنياد تاريخ شفاهی ايران منتشر شده است. بقايای خانواده پهلوی و نزديكان و كارگزاران دربار آنها، اين خاطرات را خوانده و با سكوت از كنار آن عبور كرده اند. جنجال نكرده اند تا بلكه موجبات فروش و خواندن وسيع آن را باعث نشوند. در جمهوری اسلامی نيز، پيرامون اين خاطرات جنجال نكرده اند، زيرا فصل‌هائی از آن به سود روحانيت درحاكميت نيست، بويژه روش و منش ديكتاتوری رضاشاه. در واقع، بيم داشته اند مردم امثال لاجوردی و مرتضوی و دهها تن امثال آنها را با "درگاهی‌ها"، "پزشك احمدی‌ها"، "عباس شش انگشتی‌ها" و... مقايسه كنند و به همان نتيجه‌ای كه بايد برسد، خواه نا خواه برسند!
تاج الملوك سخنی عليه رضاشاه و پسرش محمد رضا نگفته، اما در مرور خاطرات خود، گاه با صراحتی توام با صداقت نكاتی را بر زبان آورده است؛ كه نبايد باب طبع اهل پهلوی اول و دوم باشد! و ايراد خاطرات او از نگاه اهل پهلوی و اهل جمهوری اسلامی همين است!
نكته بسيار جالبی كه دراين خاطرات وجود دارد و خيلی زود به ذهن خطور می‌كند، نقش تعيين كننده تاج الملوك در دوران رضا شاه و حتی دو دهه اول سلطنت محمدرضا شاه است. تسلط او به امور سياسی اين دو دوران، امكان وی برای صحت كردن به سه زبان(برخلاف رضا شاه كه فارسی را هم كامل نمی دانسته) و سلسله دلائل ديگری كه درهمين خاطرات مشهود است، نشان می‌دهد كه او در پشت بسياری از تصميمات مهم سياسی دوران رضاشاه و حتی سالهای پرحادثه سلطنت محمدرضا پسرش بوده، اما تظاهر بيرونی نداشته است. از جمله ديدارهای سياسی او با هيتلر، استالين، پيشه وری و...
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
با تمام كارگزاران نظامی و غيرنظامی اين دو دوره از نزديك آشنا و در تعيين سرنوشت و پست و مقام آنها تاثير گذار بوده است، از جمله قوام السلطنته كه هر جا گير می‌كرده به تاج الملوك مراجعه می‌كرده است، مصدق، هويدا و...
موسيقی ايران را نه تنها می‌شناخته، بلكه خود نيز دو ساز ايرانی می‌زده است، ادبيات ايران را می‌شناخته، اما به زبان تركی شعر می‌سروده است.
بنا داريم بخش‌هائی از خاطرات او كه شكل مصاحبه دارد را بتدريج در پيك هفته منتشر كنيم. شايد بدنبال آن، بخش‌هائی از خاطرات اشرف پهلوی را هم منتشر كرديم. نه به اين دليل كه گفته‌های او ارزش و اعتباری در خور خاطرات مادرش دارد، بلكه با هدف مقايسه: مادری زيرك، سياستمدار و دانا، دختری جاه طلب، كم سواد و‌بی‌رحم.
بخش اول گزيده‌های خاطرات تاج الملوك را با فصل مربوط به گرايش رضاشاه به هيتلر آغاز می‌كنيم و ماموريت تاج الملوك در سفر به آلمان هيتلری و ملاقات با پيشوا. اين فصل از آن نظر مهم است كه ريشه دليل تصميم قطعی انگليس به تبعيد رضا شاه و نزديكی رضاشاه به نازی‌ها در سالهای جنگ دوم جهانی را نشان ميدهد. در ادامه همين فصل از خاطرات تاج الملوك ديدار استالين با خانواده پهلوی در كاخ مرمر را می‌خوانيد. اين بخش از خاطرات تاج الملوك از صفحه 95 آغاز و در صفحه 104 پايان می‌يابد. ما هيچگونه دخل و تصرفی در جملات نكرده ايم و آنچه می‌خوانيد دقيقا مطابقت دارد با صفحاتی كه دربالا ذكر كرديم.
 
بالا