• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جنگ جهانی دوم

..::آبی دل::..

متخصص بخش
حمله به هلند و بلژیک



هیتلر براى آنکه بتواند فرانسه را به سرعت به زانو درآورد، نیاز به سرعت عمل داشت. بنابراین ۱۲۶ لشکر آلمانى در ۱۰مه۱۹۴۰ با بهره بردارى از سرعت عمل واحدهاى زرهى خود به هلند حمله کردند. هیتلر ترجیح داد به جاى حمله از طریق مرز آلمان به فرانسه و دشوارى «عوارض زمین» از شمال فرانسه با پیمودن عرض کشورهاى هلند و بلژیک خود را به پاریس برساند.
بلژیک و هلند دریافتند که در این نبرد بزرگ نمى توانند نقش چندان بزرگى داشته باشند اما به هر حال تصمیم به مقاومت گرفتند. هلندیها سعى کردند با شکستن سدهاى خود مانع پیشرفت ارتشهاى آلمانى شوند اما قبل از آنکه بتوانند نیت خود را عملى کنند بیشتر پلهاى هلند به دست آلمانها افتاده بود و ۱۰لشکر زرهى آلمان با سرعتى فوق تصور (براى دنیاى آن روز) خود را به مرز بلژیک رساندند. چرچیل و ژنرالهاى فرانسوى از بلژیک تنها یک ماه مقاومت مى خواستند تا بتوانند خط جبهه خود را در شمال فرانسه محکم کنند اما فشار ارتش آلمان آنقدر زیاد بود که ارتش بلژیک به سرعت از رود «موز»در مرکز بلژیک به جنوب رانده شد.
در همین زمان فرانسوى ها تحت فشار سیاسى انگلوساکسونها مجبور به یک ضد حمله بزرگ براى عقب راندن آلمانها از بلژیک و کمک به نیروهاى پراکنده هلند شدند. اما خرد شدن ارتش هلند ظرف ۳روز و شکستهاى پى در پى بلژیکى ها شرایط را کاملاً تغییر داد.
اکنون ۲میلیون سرباز فرانسوى و ۳۳۰هزار سرباز انگلیسى باید خط دفاعى جدیدى را در داخل خاک فرانسه تعریف مى کردند، حال آنکه آنها به خط دفاعى ماژینو در شمال شرق فرانسه ومنطقه آردن در شمال فرانسه به عنوان تکیه گاه اصلى ارتش نگاه مى کردند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
در حالى که انتظار همگان توقف ارتش زمینى آلمان (ورماخت) در پشت این خط بود اما نگاه تیزبین ژنرالهاى آلمانى نظیر فون روند شتت و هالدرو گودریان شکافى ۸۰کیلومترى را در این خط دفاعى مى دید که فقط ۲لشکر از آن محافظت مى کردند. البته آنگونه که چرچیل در خاطرات خود مى نویسد، انگلیسیها بارها نسبت به این منطقه (آردن) هشدار داده بودند اما فرانسویها منطقه آردن را قابل پیشروى نمى دانستند. حال آنکه از یاد برده بودند وسایل موتوریزه جدید بویژه زرهپوشها تعریف مناطق صعب العبور را تغییر داده است.
این در حالى بود که سرعت عمل آلمانها آنقدر زیاد بود که اجازه جمع شدن مجدد نیروهاى متفرق شده در بلژیک را نیز به آنها نداد.
چرچیل مى نویسد: «واحدهاى زرهى ژنرال آلمانى (کلاسیت) چنان با سرعت واحدهاى فرانسوى مقابل خود را نابود کرده و یا متفرق مى کرد که تاکنون در هیچ جنگى سابقه نداشت.»
شکاف ایجاد شده بین نیروهاى فرانسوى به سرعت گسترش یافته و بخش بزرگى از نیروهاى فرانسوى به سمت سواحل دریاى مانش رانده شدند. استفاده انگلیسیها از هواپیما براى کاستن از سرعت حرکت آلمانها نیز فایده اى نکرد و از ۴۸۶ هواپیماى انگلیسى در جبهه فرانسه، ۲۸۶ هواپیما از بین رفت. آلمان ضربه غافلگیر کننده و مرگبار خود را در منطقه «سدان» زد (منطقه اى در مثلث مرزى بلژیک، لوکزامبورگ و فرانسه) زرهپوشهاى آلمانى در سدان جبهه را شکافته و با حرکتى سریع نیروهاى متفقین را که در بلژیک و شمال فرانسه گیر افتاده بودند، دور زد. در ۱۵مه آلمانها به ۹۶کیلومترى پشت جبهه فرانسه رسیده و ارتش نهم فرانسه را متلاشى کردند، ارتشهاى هفتم و ششم فرانسه نیز به خطوط دفاعى جدیدى در «آنور» عقب نشینى کرده بودند.
شاهکار نظامى آلمان
ژنرالهاى آلمانى نظیر رومل، روند شتت، گودریان و مارشال هوایى گورینگ در جریان نبرد فرانسه سرعت عملى را از خود به جاى گذاشتند که تقریباً در تاریخ تکرار نشد. آنها ظرف ۱۰روز عرض فرانسه را (در شمال این کشور) طى کرده و با پیمودن ۱۰۰کیلومتر در روز خود را به شهرهاى «آمین» و «اراس» رسانده و ۸لشکر انگلیسى و یک میلیون سرباز فرانسوى را به خطر انداختند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
ستونهاى زرهى آلمانها به اندازه اى سریع حرکت کرده بودند که تنها واحدهاى موتوریزه، کامیونها و زرهپوشهاى چرخدار آلمانى توانستند خود را به آنها برسانند. آنان سپس خط سیر خود را ادامه داده وبا تصرف بندر بولونى در جنوب بندر معروف دنکرک عملاً ارتشهاى متفقین را به دام انداختند.
دالادیه وزیر دفاع فرانسه، پل رنو وزیر خارجه و ژنرال گاملن فرمانده کل ارتش فرانسه در این زمان (۱۸مه) عملاً جنگ را باخته تلقى مى کردند. چرچیل در خاطرات خود نقل مى کند هنگامى که با هواپیما سراسیمه به پاریس رفت و نقشه بزرگ میدان جنگ را در اتاق جنگ وزارت خارجه فرانسه دید، تنها یک جمله پرسید؛ ذخایر استراتژیک (نیروهاى ذخیره) شما کجاست و گاملن پاسخ داد «اصلاً وجود ندارد».
توقف احمقانه ارتش آلمان
ارتش آلمان وقت داشت ظرف ۴۸ساعت ۳۰۰هزار سرباز انگلیسى را نابود کند اما با دستور شخص هیتلر این کار را نکرد و اجازه داد آنها از طریق دنکرک به انگلستان فرار کنند، حال آنکه این مردان بعدها پایه اصلى ارتش انگلیس در ادامه جنگ شدند.
اما انگلیسیها از توقف ۴۸ساعته آلمان استفاده کرده و با کمک ۷۰۰کشتى نیروهاى خود را از طریق کانال مانش به انگلستان منتقل کردند.
سرنوشت فرانسویان
صدها هزار سرباز فرانسوى پس از آنکه انگلستان خود را از نبرد بى نتیجه فرانسه کنار کشید به سمت جنوب به حرکت درآمدند اما زرهپوشهاى آلمانى صاعقه وار بر سر آنها فرود آمده و آنها را نابود یا مجبور به تسلیم مى کردند.
ارتش بلژیک ۲۷مه رسماً اسلحه را زمین گذاشت و ارتشهاى پراکنده فرانسوى براى دفاع از پاریس به سوى جنوب در حرکت بودند.
حرکت سریع آلمانها از شرق به غرب فرانسه سبب شد ۷ هزارتن مهمات، ۸ هزار مسلسل سنگین، ۴۰۰ تفنگ ضدتانک و ۲۳۰ توپ سالم به دست آلمانها بیفتد.
۵ ژوئن
نبرد نهایى آغاز شد. ارتشهاى دوم، سوم و چهارم فرانسه آخرین آرایش نظام خود را در منطقه رن - ماژینو ترتیب دادند. درحالى که دیگر نه خبرى از کمک انگلیسها بود و نه خبرى ازکمکهاى ارتشهاى شمال فرانسه. خطوط دفاعى فرانسوى ها از ششم ژوئن ۱۹۴۰ موردحمله ۳ ارتش بزرگ آلمانى به فرماندهى مارشال بوک، مارشال روند شتت و ژنرال لیب قرارگرفت.
واحدهاى زرهى آلمان که اکنون بین سواحل غربى فرانسه و پاریس قرارداشتند، چنان رعب و وحشتى در دل فرانسویان انداختند که ۱‎/۵ میلیون سرباز فرانسوى نتوانستند از برترى «عددى» خود بهره ببرند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
اما انگلیسیها از توقف ۴۸ساعته آلمان استفاده کرده و با کمک ۷۰۰کشتى نیروهاى خود را از طریق کانال مانش به انگلستان منتقل کردند.
سرنوشت فرانسویان
صدها هزار سرباز فرانسوى پس از آنکه انگلستان خود را از نبرد بى نتیجه فرانسه کنار کشید به سمت جنوب به حرکت درآمدند اما زرهپوشهاى آلمانى صاعقه وار بر سر آنها فرود آمده و آنها را نابود یا مجبور به تسلیم مى کردند.
ارتش بلژیک ۲۷مه رسماً اسلحه را زمین گذاشت و ارتشهاى پراکنده فرانسوى براى دفاع از پاریس به سوى جنوب در حرکت بودند.
حرکت سریع آلمانها از شرق به غرب فرانسه سبب شد ۷ هزارتن مهمات، ۸ هزار مسلسل سنگین، ۴۰۰ تفنگ ضدتانک و ۲۳۰ توپ سالم به دست آلمانها بیفتد.
۵ ژوئن
نبرد نهایى آغاز شد. ارتشهاى دوم، سوم و چهارم فرانسه آخرین آرایش نظام خود را در منطقه رن - ماژینو ترتیب دادند. درحالى که دیگر نه خبرى از کمک انگلیسها بود و نه خبرى ازکمکهاى ارتشهاى شمال فرانسه. خطوط دفاعى فرانسوى ها از ششم ژوئن ۱۹۴۰ موردحمله ۳ ارتش بزرگ آلمانى به فرماندهى مارشال بوک، مارشال روند شتت و ژنرال لیب قرارگرفت.
واحدهاى زرهى آلمان که اکنون بین سواحل غربى فرانسه و پاریس قرارداشتند، چنان رعب و وحشتى در دل فرانسویان انداختند که ۱‎/۵ میلیون سرباز فرانسوى نتوانستند از برترى «عددى» خود بهره ببرند.
باقیمانده ارتشهاى فرانسوى در منطقه غرب نیز موفق به جلوگیرى پیشروى آلمانها به سمت بندر لوهاور در غرب پاریس نشدند. در این میان انگلیسها از ۳ لشکر باقیمانده خود استفاده نکرده و ازطریق این بندر به انگلیس فرارکردند.
در شمال پاریس هیچ چیزى نمى توانست مانع پیشروى ۱۰۰ لشکر آلمانى بشود. فرانسویها در ۱۴ ژوئن در بین دو انتخاب «آزاد» بودند: یا نابودى پاریس زیبا به دلیل ادامه نبردى بیهوده و یا اعلام پاریس به عنوان «شهرى بى دفاع» و آنها عاقلانه تصمیم دوم را گرفتند.
درنتیجه پیشقراولان آلمانى بلافاصله وارد «عروس اروپا» شدند.
سقوط پاریس سبب شد نیروهاى مدافع فرانسه به ۴۰ لشکر کاهش یابد و آلمانها با همان سرعت خیره کننده به شهر اورلئان در قلب فرانسه برسند.
در ۱۷ ژوئن آلمانها در لیون (جنوب فرانسه ) بودند و دیگر مشخص بود دفاع فایده اى ندارد.
مارشال پتن فاتح جنگهاى جبهه غرب در ۱۹۱۸ اکنون در فرانسه زمام امور را برعهده گرفته و از هیتلر تقاضاى متارکه کرد. هیتلر نیز در ۲۲ ژوئن آن را پذیرفت. جنگى که در ۱۰ مه آغاز شد پس از ۴۲ روز با اشغال ۳ کشور (هلند، بلژیک و فرانسه) پایان یافت.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
نتیجه نبرد
نبرد فرانسه از نادرترین نبردهاى دنیا محسوب مى شود. سرعت عمل ارتش رایش در تسخیر فرانسه و به زانو درآوردن فرانسه دیگر هرگز درتاریخ تکرار نشد. آلمان و فرانسه ازنظر نظامى با یکدیگر تقریباً برابر بودند و کسى نمى توانست حدس بزند ظرف ۶ هفته، یک قدرت قدرت دیگر را کلاً حذف کند.
نیروهاى درگیر در نبرد تقریباً حدود ۲۵۰ لشکر بودند و این حجم نیرو (حدود ۴ میلیون سرباز) تا آن تاریخ در یک جبهه جمع نشده بودند.
جنگ فرانسه دومین نمونه از نبردهاى برق آسا (بلیتز) بود که آلمانها اجرا کردند اما مقیاس این نبرد نسبت به نبرد لهستان ۲ بر یک بود.
کسى انتظار نداشت ارتش پرستاره فرانسه (ژنرالهایى نظیر ژیرو، دوگل، گاملن، ویگان و پتن) به سادگى ارتش قرن نوزدهمى لهستان از هم بپاشد.
اما در این نبرد «حرکت سریع واحدهاى زرهى به عنوان یک اصل مسلم درنبردها» به شکل یک دکترین نظامى درآمد و همه پى بردند از این پس تعداد سربازان و توپها مهم نیست بلکه قدرت از آن ارتشى است که بیشترین واحد زرهى و موتوریزه را دارد.
نبرد فرانسه همچنین این پیام تلخ را براى انگلستان داشت که باید از این پس تنها بجنگد و اروپا را «واگذارشده» تلقى کند.
از ۲۲ ژوئن ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ که متفقین به ایتالیا سرازیر شدند در اروپا عملاً هیچ مانعى برسرراه هیتلر نبود و او مالک بى چون و چراى اروپا شد.
در قرن بیستم همه فرانسه را به عنوان قدرت اول زمینى در اروپا مى شناختند اما اتکاى ژنرالهاى این کشور به دستاوردها و تجربیات جنگ اول جهانى سبب شد سران ارتش از تغییرات ایجاد شده در دانش نظامى بى بهره بمانند.
آلمان با ۴۵ هزار کشته طى ۴۲ روز نبرد، انگلیسها را به دریا ریخت و ۳ کشور فرانسه، هلند و بلژیک را با ۲‎/۵ میلیون سرباز در هم کوبید. شاید همین پیروزى درخشان سبب شد هیتلر گمان کند نابودکردن اتحاد شوروى نیز امرى امکانپذیر است.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
راکت های مافوق صوت، گاز عصبی، هواپيمای مجهز به موتور جت، موشک های هدايتشونده، فناوری تجسسی و آلات پيشرفته زرهی تنها برخی از فناوری های بديعی بود که درآزمايشگاه ها، کارگاه ها و کارخانه های نازی، حتی در زمانی که در آستانه شکستبودند، توسعه می يافت.
آمريکا و اتحاد جماهير شوروی در نخستين روزهای جنگ سرددرگير مسابقه ای عليه زمان برای شکستن اسرار علمی هيتلر شدند.
در ماه مه 1945،قشون تحت فرمان استالين آزمايشگاه های اتمی در موسسه معتبر کايزر ويلهلم در حومهبرلين را تحت کنترل درآوردند و بذر آنچه را بعدا به زرادخانه وسيع اتمی شوروی بدلشد تقديم پيشوای خود کردند.
آمريکايی ها درست پيش از آنکه نيروهای شوروی مجتمعوسيع نوردهازن را که در دل رشته کوه های هارتز در صفحات مرکزی آلمان ساخته شده بودتصرف کنند، موشک های وی-2 را از آن خارج کردند.
به علاوه تيمی به سرپرستی ورنروان بران که وی-2 را ساخته بود نيز به دست آمريکايی ها افتاد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
کرت ديبوس، متخصص پرتاب موشک و از افسران اس اس. در پروندهاو آمده بود: "او بايد به عنوان تهديدی برای امنيت نيروهای متفقين تحت نظر و کنترلباشد."
* هوبرتوس استراگهولد، که بعدا "پدر پزشکی فضايی" لقبگرفت سيستم های "زيست ياری" تعبيه شده در فضاپيماهای ناسا را طراحی کرد. برخی اززيردستان او در اردوگاه های داکائو و آشويتس، آزمايش های انسانی انجام می دادند،جايی که اسرای (کشورهای شرق اروپا) منجمد شده و در اتاقکهای کم فشار قرار داده میشدند که معمولن به مرگ آنها منجر می شد.
تمامی اين افراد از صافی اخلاقی گذراندهشدند تا به آمريکا خدمت کنند: ارتش آمريکا که پيروزی در جنگ سرد، نه برقراری عدالترا، نخستين اولويت خود می دانست، بر جناياتی که ادعا می شود اين افراد مرتکب آن شدهبودند سرپوش گذاشت و لکه های سياه را از پيشينه آنها زدود.
و گيره ای که اطلاعاتتازه آنها را در پرونده های شخصی محکم می کرد وجه تسميه کل اين عمليات شد. با گذشتشصت سال، ذره ای از اهميت ميراث آن پروژه کاسته نشده است.
می توان استدلال کردکه هواپيمای موسوم به "هورتن هو 229" با روکشی از تخته سه لایباردار کربنی با بال های رو به عقب که از چشم رادار مخفی می مانند و در سال 1944ساخته شد نخستين هواپيمای تجسسی جهان بود.
ارتش آمريکا يکی از اين مدل ها را دراختيار شرکت هواپيماسازی "نورثروپ" گذاشت. اين شرکت بعدن بمب افکن های تجسسیبی-2را که از کليه جهات کاربردی نمونه مدرن هورتون بود ساخت.



Horten GO 229 که بمب افکن آمريکایی B-2 با الهاماز این طرح سال 1944 هواپيمای آلمانی ساخته شده



04.jpg
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
موشک های کروز هنوز بر طرح موشک وی-1 استواراست و موتور جتی که نيروی محرکه هواپيمای "هايپرسونيک" پيشرفته ناسا موسوم به ایکس-43 (با سرعتی پنج برابر صوت) را فراهم می کند تا حدود زيادی مديون پيشگامان صنعت جت آلمان است.
همچنین آلمان، تاسیسات بسیار عظیمی را در تلمارک واقع در نروژ برای تولید آب سنیگن و غنی سازی اورانیوم ایجاد کرده بود که اگر بمب افکن های انگلیسی آنجا را بمباران نمی کردند در همان سال 1944 اولین سلاح هسته ای آلمان، آمادهء استفاده شده بود.
علاوه بر اينها، شمار بزرگ اسناد پروژه گيره کاغذ که هنوز محرمانه است باعث شده بسياری از کارشناسان، از جمله نيک کوک، مشاور هوافضای "هفته نامه دفاعی جينز" مظنون باشندکه آمريکا ممکن است به توسعه فناوری های حتی پيشرفته تر نازی پرداخته باشد که ازجمله آنها دستگاه های ضدجاذبه است که منبع بالقوه ای برای مقادير وسيعی انرژی خواهد بود.
کوک می گويد که اين فناوری "می تواند چنان ويرانگر باشد که صلح جهان را به خطر خواهد انداخت و آمريکا تصميم گرفته است آن را برای مدت های مديد مخفی نگاه دارد."
اما خيلی ها ضمن کف زدن برای موفقيت غيرقابل انکار پروژه گيره کاغذ، ترجيح می دهند هزاران نفری را که جان باختند تا نوع بشر به فضا برود به ياد بياورند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
اسطوره وفاداری . کسی که به همگان در جهان نشان داد معنی ثابت قدمی و وفاداری به آرمان چیست.
در 29 اکتبر سال 1897 پائول جوزف گوبلز پا به عرصه وجود گذاشت. وی حاصل ازدواج فردریش گوبلز و ماریان الدنهایس بود. وی در منطقه ریت یا همان گلادباخ امروزی در آلمان به دنیا آمد. جوزف در یک خانواده کاتولیک متعصب به دنیا آمد و نفرت از یهودیان را از همان دوران کودکی آموخت . او که تحت تعلیم مستقیم پدر خود در امور دینی بود کاملا نفرت کاتولیک را از یهودیان و ظلم آنها را به عیسی مسیح درک کرد. جوزف از کودکی خود همیشه از ناحیه پای راست می لنگید. عده ای از تاریخ نویسان و مورخان این موضوع را به ابتلای وی به بیماری فلج اطفال ربط می دهند در حالی که عده ای دیگر که تعدادشان هم کم نیست این معضل را ناشی از تصادف وی در کودکی با یک گاری می دانند. او تا پایان عمر خود همواره یک پشت بند فلزی به پای راست خود می بست.جوزف در دوران نوجوانی و تحصیل خود همیشه فردی مستعد و مسئولیت پذیر بود و شاگردی درس خوان . در هنگام جنگ اول جهانی و ورود امپراطور گیوم دوم به جنگ گوبلز در صف ثبت نام کنندگان برای جنگ قرار می گیرد اما به دلیل نقص پای خود و همچنان ضعف بدنی از طرف ارگان جمع آوری نیرو رد صلاحیت می شود.خود او این موضوع را یک ترازدی برای خود در جوانی ذکر می کند اما او ناامید نمی شود و به تحصیل ادامه می دهد. بالاخره گوبلز در سال 1921 در حالی که 24 سال بیشتر نداشت به واسطه نبوغ فردی خود در رشته ادبیات و فلسفه مدرک دکترا می گیرد
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
او مدرک خود را از دانشگاه هیدلبرگ اخذ می کند. و بعد از این به حرفه روزنامه نگاری می پردازد. از همان جوانی استعداد بلفطره وی در مورد امور تبلیغاتی مشخص بود. او در سال 1922 به حذب نازی می پیوندد البته بعضی از مراجع تاریخی ادعا دارند که گوبلز در سال 1924 وارد تشکل نازی ها شده است. گوبلز در ابتدا نسبت به تفکرات هیتلر شک داشت و ایمان کامل به وی نداشت اما در جریان سخنرانی سال 1924 در مونیخ و در قسمتی که هیتلر صحبت از فضای حیاتی می کند به تفکرات و مرام نازیسم اعتقاد راسخ پیدا می کند. او با حالی که یک عضو ساده از حزب بود ولی به پشتوانه سخنرانی های آتشین خود در دفاع از تفکرات هیتلر مدارج ترقی را به سرعت هر چه تمام تر طی کرد. گوبلز در دورانی که روزنامه نگار بود یک رمان با نام میشل (Michael)به چاپ می رساند.او بالاخره با زنی به نام ماگادا کوانت ازدواج می کند که وفادارترین زوج تاریخ را می سازد. ماگادا از شوهر قبلی خود طلاق گرفته بود و هارالد حاصل ازدواج اول وی بود. هارالد کوانت از سربازان سازمان SS و از متخصصین این سازمان بود. او حتی سمت جانشین یکی از ادارات نیروی هوایی آلمان (لوفت وافه) را بر عهده داشت. هارالد در جریان جنگ به دست نیروی های بریتانیا اسیر می شود
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
اما تنها حرکتی که می توان از آن به عنوان نقطه ناریک کارنامه گوبلز ذکر کرد می توان به اظهارات نا بخردانه وی در مورد ایران اشاره کرد. در حالی که نیروی های متفقین خود را برای حمله به ایران آماده می کردند و گوبلز از طرف هیتلر مامور هشدار به ایران از طریق دستگاه های تبلیغات بود وی در نطقی به فاصله 1 ماه قبل از حمله متفقین اعلام می کند به زودی ارتش آلمان از طریق گروزنی و قفقاز به سوی ایران سرازیر خواهد شد و در تهران در جلوی پادشاه ایران رژه خواهد رفت.همین نطق وی باعث تحریک بیشتر متفقین و سرعت بخشیدن آنها به روند ***** خود به ایران می شود. او از سال 1942 تمام نیروی های سینمایی آلمان را بسیج می کند تا در ساخته های خود جهان آینده که دراختیار نازیسم است را ترسیم کنند.در سال 1944 در حالی که وی در حال ترک خانه به سمت دفتر کار خود بود مورد حمله یک مرد مسلح قرار می گیرد که با اقدام به موقع ماموران گشتاپو ترور وی نا فرجام می ماند.هویت فرد مهاجم صرب و دارای مرام بلشویکی تشخیص داده شد. او در سال 1945 و در حالی که نیروی های چویکف و ژوکف آماده درنوردیدن آخرین دفاع برلین بودند خانه خود را به مقصد پناه گاه هیتلر ترک کرد تا آخرین لحظات عمر خود را در کنار پیشوای خود باشد. روز 30 آوریل وقتی هیتلر برای آخرین بار خود را به نزدیکانش نشان می دهد تا برای همیشه خداحافظی کند در طی حکمی از طرف وی گوبلز به مقام صدر اعظمی و دریا سالار دونیتز به مقام ریاست جمهوری منصوب می شوند. بعد هیتلر آخرین دستورات را به گوبلز می دهد. "جسد مرا بسوزان تا به دست ارتش سرخ نیفتد چون آنها جسد مرا مومیایی می کنند و در موزه نگهداری می کنند" بالاخره ساعت 15:30 صدای شلیک می آید و نوبت گوبلز است تا آخرین ماموریت خود را انجام دهد
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
به دستور او جسد هیتلر و همسرش را در بین پرچم آلمان می گذارند و پس از طی تشریفات و سلام نازی گوبلز جسد کسی را آتش می زند که بیش از هر کسی به او اعتقاد دارد . او در روز 1 می در حالی که سربازان شوروی در حال نزدیکی به محل اختفای وی بودند ابتدا 6 فرزند خود به نام (کاترین-الیزابت-جوانا-ترادل-هایگا-سوزان) را که از 6 ساله تا 12 ساله بودند را مسموم کرد تا دست م*****ین به فرزندانش نرسد و بعد به همراه همسر خود و در حالی که تنها 48 سال داشت با سیانور خودکشی کرد. جسد وی و خانواده اش را مارتین بورمان سوزاند. گوبلز یکی از دو شاهد ازدواج هیتلر با اوا براون بود . او را معمار نیروهای پلیسی آلمان نازی می دانند و عقیده دارند که سازمان دهی و طریقه شکل گیری گشتاپو از افکار گوبلز بوده است. خانه وی بعد از جنگ محل تشکیل جمعیت کمونیستی آلمان و همچنین احزاب جوانان شد و هم اکنون در آلمان برای فروش گذاشته شده است. در سال 2004 یکی از تابلوهای خانه گوبلز به سرقت رفت. جمله معروف و حکیمانه دکتر گوبلز .

goebbels.jpg

"آزادی یعنی مسئولیت پذیری"
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
در اواخر نوامبر، فون پاولوس ژنرال كهنه كار آلمانى پى برد كه تقويت نيروهاى روسى در شرق ولگا و استالينگراد از يكسو و محاصره شدن وى از محور شمال و شرق به گونه اى خطرناك مردان از جان گذشته او را تهديد مى كند او بلافاصله از ستاد ارتش درخواست عقب نشينى به جنوب مى كند اما هيتلر اين درخواست را احمقانه رد مى كند و در مقابل قول مى دهد كه حتى در صورت محاصره كامل از راه هوايى به او مهمات برساند. در دسامبر ۱۹۴۲ فشار سنگين روسها آغاز مى شود و سربازان خسته دو طرف به شدت درگير مى شوند اكنون ديگر نه توپ، نه تانك و نه هواپيما هيچكدام به كار نمى آمدند چرا كه خطوط جنگى به هم ريخته بود بلكه تنها دلاورى سربازان حرف اول و آخر را مى زد. صدها هزار سرباز از لابه لاى خرابه ها و گودالها به سوى هم شليك مى كردند و در شبها مردان پرقدرت تر دست به شكار مى زدند. «شكار انسان». اما از اوايل دسامبر همه قراين حكايت از قريب الوقوع بودن پايان مقاومت آلمانها را مى كرد. گرسنگى، بى خوابى، سرما و كمبود قوا و سرسختى مردان روس استالينگراد را مبدل به قبرستان بزرگ دلاوران آلمانى كرده بود البته تلفات روسها نيز كم نبود و هنوز كسى نمى داند استالين چند ميليون سرباز و كارگر را به ميدان استالينگراد آورده بود.
گورينگ على رغم وعده هاى فراوان تنها توانست روزى ۱۵۰ تن مهمات و غذا به ارتش فون پاولوس برساند حال آنكه وى حداقل نياز به ۱۰۰۰ تن ملزومات در روز داشت اما پيشوا قول رسيدن قواى كمكى به وى را داد.
ژنرال فون مانشتاين در دسامبر ۱۹۴۲ با ۱۵۰ هزار سرباز حركت خود را به سمت نيروهاى فون پاولوس آغاز كرد. اخبار مربوط به اين حركت خون تازه اى در رگهاى سربازان آلمانى دميد و آنها حملات پى در پى روسها را دفع كردند. اما اتحاد شوروى ظاهراً قصد داشت قدرت عظيم استراتژيك خود را نشان دهد بنابراين با فرستادن دهها لشكر پرقدرت راه سپاه مانشتاين را بست و همزمان فشار خود را بر سربازان گرسنه فون پاولوس اضافه كرد. هيتلر در ژانويه ۱۹۴۳ فون پاولوس را به درجه فيلد مارشالى ارتقا داد و از او خواست تا آخرين قطره خون بجنگد و يا آن كه خودكشى كند
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
در ۸ ژانويه ژوكوف (مارشال فاتح روس كه آلمانهاى مغرور را از ۲ جبهه بزرگ لنينگراد و مسكو عقب رانده بود) با قبول سرفرماندهى جنوب ابتدا به فون پاولوس پيشنهاد تسليم داد و بلافاصله پس از جواب رد با تانكهاى خود قواى آلمان را به دو نيم كرد. ارتش ششم تحت فشار ارتش سرخ پس از تحمل آخرين مقاومتها و جنگى مردانه در ۲ فوريه ۱۹۴۳ خود را تسليم كرد. مطابق آمارها از ارتش ۳۰۰ هزاره فون پاولوس تنها ۲۰ هزار نفر جان سالم بدر بردند. ۹۰ هزار سرباز، ۲۴۰۰ افسر و ۲۴ ژنرال در اثر گرسنگى و سرما مردند و ۴۰ هزار اسير در مرحله انتقال به اردوگاهها قبل از آنكه به غذا و آب برسند تلف شدند. ۱۵۰ هزار نفر كشته شدند و ۳۴ هزار نفر معلول و مجروح شدند. بدين ترتيب بى رحمانه ترين نبرد تاريخ به پايان رسيد.
نتيجه نبرد
شايد رنج سربازان دو طرف به ويژه سربازان آلمانى را در نبرد استالينگراد نتوان حتى با نوشتن هزاران صفحه كتاب تشريح كرد. مرور نامه سربازان در محاصره، افسران آلمانى و مردان روس كه به خاطر وطن خود يك قدم عقب ننشستند بتواند ما را حداقل ذره اى وارد فضاى جنگ مذكور كند اما بى شك نمى تواند حتى يك درصد سختى مردان درگير در اين نبرد را به انسان قرن بيست و يكم منتقل كند.
استالينگراد آغاز يك پايان بود. توقف ارتش آلمان در آخرين نقطه اروپا. استالينگراد يك نبرد ساده نبود. نماد مقابله دو سيستم بى رحم بود. مبارزه كمونيسم و فاشيسم بود. مبارزه ژرمنها و اسلاوها بود. مرگ و زندگى ۲ قدرت بسته به اين نبرد بود. ۲ ميليون روس و يك ميليون آلمانى در دايره اى به شعاع ۴۰۰ كيلومتر طبق دستور فرماندهان خود تا آخرين توان خود مقاومت كردند و زمانى كه آلمانها ديگر حتى ياراى فشردن ماشه اسلحه انفرادى خود را نداشتند تن به تسليم به ارتش سرخ دادند.
اگر خوش شانسى هاى هيتلر ادامه مى يافت و نيروهاى او با تسخير سريع استالينگراد حركت خود را در امتداد خزر ادامه مى دادند آنگاه شكل جنگ كاملاً فرق مى كرد. آلمان برنامه جدى براى تسخير عراق و همكارى با دولت ايران (كه اكنون توسط متفقين اشغال شده بود) داشت.
پيروزى سريع در اين جبهه مى توانست ارتش مردد تركيه را نيز به سمت آلمانها بكشاند. آنگاه صحنه بازى فرق مى كرد. شريان حياتى انرژى انگليس در خاورميانه بود و حضور حتى ۵ لشكر آلمانى مى توانست سبب كابوس بريتانيايى ها شود. انگليسى ها با نيروى بسيار اندك ايران را تسخير كرده بودند و فلسطين و سوريه نيز با همين تعداد اندك تحت فرمان درآمده بود.
اما به هر تقدير شكست استالينگراد سبب خشم شديد هيتلر و عقب نشينى آلمان به غرب دن شد. آلمانها پس از نبرد استالينگراد ديگر به موفقيتى در جبهه شرق دست نيافتند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
جنگ ۸۲: نبرد كورسك
شكست ارتش ششم آلمان در استالينگراد سبب شد، جناح جنوبى ارتش آلمان در شوروى مجبور به عقبگرد شود، اين در حالى بود كه در جبهه مركزى و غرب مسكو نيز نيروهاى روسى در حال پيشروى مداوم براى بيرون راندن نيروهاى آلمانى بودند. اما با گرم شدن هوا، در ماه ژوئيه ارتش آلمان به فكر ضدحمله جديدى در محور مركزى افتاد، هدف اين ضدحمله شكستن خطوط دفاعى ارتش سرخ و دستيابى به خطوط دفاعى جديدى در قلب خاك شوروى بود. در اين زمان آلمان دست به تمركز نيرويى بسيار بزرگ در جبهه مركزى زده بود.
حمله ۳ هزار تانك
نبرد كورسك را بسيارى از جمله پل كارل، نويسنده آلمانى بزرگ ترين نبرد تاريخ مى دانند اما اگر كورسك را بزرگ ترين نبرد تاريخ ندانيم لااقل بايد آن را بزرگ ترين نبرد زرهى تاريخ به شمار آورد چرا كه در اين نبرد بزرگ ۳ هزار تانك آلمانى و ۲ هزار تانك و زرهپوش روسى شركت داشتند.
هدف آلمان ها از اين عمليات حمله به منطقه كورسك واقع در خط شمالى - جنوبى اورل - فاركوف بود. برنده اين نبرد مى توانست مطمئن باشد در ادامه جنگ ويرانگر شوروى - آلمان دست بالا را خواهد داشت چرا كه طول اين جبهه نزديك به ۵۰۰ كيلومتر بود و اگر آلمان در اين نبرد موفق مى شد، بين سپاههاى جنوبى و شمالى شوروى فاصله مى انداخت و مى توانست اثر شكست ۶ ماه گذشته استالينگراد را خنثى كند.
لو رفتن عمليات
ارزش اين عمليات تهاجمى در «غافلگيرى مطلق» دشمن بود اما يك جاسوس زبردست روسى ۳ روز قبل از عمليات، ستاد ارتش سرخ را در جريان گذاشت در نتيجه شب قبل از حمله بزرگ آلمان ها صدها هزار سرباز روس به همراه ۲ هزار تانك و جديدترين وسايل ضد تانك در انتظار ورود ارتش آلمان به معبر كورسك بودند. روسها ستاد ارتش خود را در منطقه ورونژ در شرق جبهه مذكور مستقر و مواضع خود را تقويت كردند.
عمليات دژ
نبرد كورسك با نام رمز «دژ» در ساعت ۳ نيمه شب سوم ژولاى آغاز مى شود و ۵۰۰ هزار سرباز آلمانى در پناه ۳ هزار تانك حمله بزرگ خود را آغاز مى كنند. ارتش نهم آلمان به فرماندهى ژنرال مودل با كمك لشكرهاى متعدد زرهى با عبور از سيمهاى خاردار و مناطق مين گذارى شده به نيروهاى مدافع روسى حمله مى كنند. نكته جالب توجه آنكه از همان اول براى آلمان ها مشخص بود عمليات «دژ» يك راز نيست و تمام مدافعان روس از آن باخبرند چرا كه بارانى از آتش توپ، خمپاره و نارنجك بر سر سربازان آلمانى مى بارد اما شدت حمله به گونه اى است كه روسها در اين جبهه مجبور به عقب نشينى مى شوند. آلمان در اين نبرد تانك هاى جديد فرديناند خود را وارد عمل كرد. اين تانك ها هر كدام ۶۸ تن وزن و لوله اى به طول ۶‎/۵ متر داشتند و تقريباً رويين تن بودند و گلوله هاى مدافعان بر آنها اثر نمى گذارد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
نيروهاى آلمانى ششم ژوئن پس از ۳ روز پيشروى، از «ضخامت خط دفاعى» روسها متعجب شدند و ژنرال «مودل» مردد ماند، آيا به پيشروى ادامه دهد يا خير چرا كه احساس اش به او مى گفت؛ ضد حمله اى بزرگ در راه است.
پيش بينى او ظهر ششم ژوييه به حقيقت پيوست و ۱۲۰۰ تانك روسى در پناه آتش سنگين توپهاى روسى دست به ضد حمله اى بزرگ، عليه تانك هاى آلمانى زدند. هدف اين ضد حمله جلوگيرى از دستيابى آلمان ها به ارتفاعات منطقه بود، در خط مورد حمله روسها، آلمان ها با ۱۰۰۰ تانك به مقابله مشغول شدند. در اين مرحله نبرد ۴ روز به طول انجاميد و صدها تانك طرفين به آتش كشيده شد. پس از آن آلمان ها به اين نتيجه رسيدند كه بايد «تپه ۲۷۴» را كه كليد دستيابى به پيروزى در جبهه كورسك است، فتح كنند. اما اين تپه با جنگلى كوچك كه مقر صدها توپ روسى و آتشبار و كاتيوشا بود، محافظت مى شد. حمله صدها تانك آلمانى به جنگل و تپه مذكور بى فايده بود و مدام به تعداد مدافعان افزوده مى شد. هواپيماهاى آلمانى نيز قادر به كمك چندانى به وضعيت قواى زمينى نبودند چرا كه روس ها معادل همين تعداد هواپيما را وارد ميدان كرده بودند.
در بخش ديگرى از جبهه ژنرال زرهى آلمان «هوسر» با وجود مقاومت روسها با تانك هاى خود، ۲۰ كيلومتر پيشروى كرده بود. ژنرال روسى «چس چاكف» كه متلاشى شدن جبهه خود را قطعى مى ديد، از ستاد عالى فرماندهى شوروى درخواست قواى كمكى كرد.
صدها هزار سرباز كمكى به همراه صدها تانك به كمك وى اعزام شدند. هوسر نيز تقاضاى قواى كمكى كرد اما نيرويى براى او نمى رسد. در بخش ديگرى از جبهه نيز مودل مرتب خواهان نيروى كمكى مى شود اما بعدها مشخص مى شود، يك ميليون سرباز روس وارد منطقه عمليات شده و مانع به هم پيوستن بخش هاى مختلف ارتش آلمان به هم شده اند. گروه زرهى ژنرال «كميف» و گروه سوم زرهى بايد به سرعت به منطقه «پروخوروفكا» كه دالانى در شرق منطقه عملياتى بود، مى رسيدند اما اين اتفاق هرگز نيفتاد چرا كه در يازدهم ژوييه ژنرال روسى روتميستروف با سپاه عظيم خود مركب از ۸۵۰ تانك و صدها توپ ۱۲۲ و ۱۵۵ ميليمترى آتش سنگين خود را به روى تانك هاى آلمانى كه ۶۵۰ دستگاه بودند، مى گشايد. در اين زمان روسها از تانك پرقدرتى به نام تى-۳۴ برخوردار بودند. اين تانك در زمان خود توانست براى اولين بار در نبردهاى رودرروى تانك، محصولات مشابه آلمانى از جمله تانك معروف ببر را شكست دهد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
ضربات روسها متلاشى شد. شايد اگر ژنرال «هوت» (طراح عمليات كورسك) نبود، آلمان ها تا نفر آخر قتل عام مى شدند. واحدهاى زرهى هوت پى بردند، مقاومت در كورسك كار ساده اى نيست. ژنرال مانشتاين فرمانده ارتشهاى جنوب كه نيروهاى خود را در خطر مى ديد، با جمع آورى قواى محدود خود دست به آخرين يورش زد اما ضد حمله عظيم روسها در ۱۲ ژوييه كه در آن ده ها لشكر زرهى تازه نفس، بيش از يك ميليون سرباز شركت داشتند و توسط هزاران توپ پشتيبانى مى شدند، صحنه نبرد كورسك را به «قتلگاه» آلمان ها تبديل كردند. شكافى كه در خط دفاعى آلمان افتاد، سبب شد، روسها تا ۱۰ روز ديگر نيز آلمان ها را به عقب برانند.
نتيجه نبرد
در نبرد كورسك، ۲ ميليون سرباز، ۵ هزار تانك و ۴ هزار هواپيما شركت داشتند. اين نبرد عظيم درسهاى بزرگى براى آلمان دربرداشت.
اول آنكه اين كشور براى اولين بار شاهد يك ضد حمله عظيم زرهى از جانب دشمنانش بود و پى برد «ابتكار استفاده از لشكرهاى انبوه زرهى» ديگر حربه اى كهنه است چرا كه با توسعه لشكرهاى زرهى روسى، انگليسى و آمريكايى ديگر قدرت اول زرهى جهان اين ۳ كشور هستند.
دوم آنكه در نبرد كورسك تلفات روسها نيز كم نبود، در اين مقطع از جنگ، هر تانك و يا سرباز آلمانى كه از بين مى رفت، جانشينى نداشت. حال آنكه روسها با برخوردارى از جمعيت سرسخت و قدرت صنعتى خود، مرتب خود را تقويت مى كردند و برترى خويش را بر آلمان ها به ۴ بر يك رسانده بودند. اين امر سبب شد عمليات كورسك شكست تلقى شود. گذشت زمان نيز اين را ثابت كرد چرا كه آلمانها ديگر هرگز نتوانستند در جبهه روسيه «حمله» كنند بلكه پس از اين، كار آنها تنها عقب نشينى بود.
نكته ديگر اين بود كه آلمانها براى اولين بار پى بردند كه ديگر از نظر هوايى و توپخانه نيز «دست بالا» را ندارند.
آلمانها در هر دو نبرد مسكو و كورسك ضربه اصلى را از جاسوسان اتحاد شوروى تحمل كردند. الن موروس در اكتبر ۱۹۴۱ و جاسوسان شوروى در سوئيس در جولاى ۱۹۴۳ با دو گزارش به موقع كه ارتش آلمان را شكستند. البته نبايد از ياد برد كه در فاصله ماههاى ژانويه تا ژوئن ۱۹۴۱ (تاريخ حمله آلمان به شوروى) ده ها جاسوس روس به استالين خبر داده بودند آلمان در حال تجهيز قوا براى حمله به شوروى است اما ديكتاتور روس «احمقانه» خود را به خوش خيالى زده و گزارش جاسوسان را اقدام مذبوحانه انتليجنس سرويس انگليس خوانده بود.
نبرد كورسك از نظر حجم تجهيزات جنگى بزرگترين نبرد تاريخ است. «اگرچه استالينگراد از نظر تعداد سربازان و طولانى بودن» اول بود اما نبرد كورسك كه ۱۸ روز به طول انجاميد، ديگر هرگز در تاريخ تكرار نشد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
رزم آوران نبرد استالينگراد

واسيلي چويكوف


برف عميق بود، زانوزد، سيم هاي خون آلود زير دندانهايش فشرده شد پاهاي استخواني مرگ در اطراف او گام زدند و تيتايف به زمين افتاد و سرش به سوي غرب بود. فرمانده از روي جسد تيتايف فرمان داد:

«به پيش! »
وكاش او مي توانست مردان ما را ببيند كه خانه يي را پس از خانه ديگر مي گيرند و دشمن فراري را تعقيب مي كنند.
ارزيابي ما از جنگ نيروي دشمن و منابعش كاملاً درست از آب درآمد. حمله نوميدانه آلمانيان عصر ۱۲ نوامبر ۱۹۴۲ متوقف شد، حمله آنان در اين روز در تمام بخشهاي اشغالي دفع گرديد. تلفات آلمانيان در اين روز عظيم پيكار به هزاران نفرمي رسيد.

حكايت سرود
يك گوني پر از اسنادي كه متعلق به افسران و سربازان مقتول آلماني در جنگ بود براي ستاد جبهه فرستاديم. اما حكايت سرود «تيتايف» چنين است:
يورش جديد دشمن همزمان با پديدار شدن قطعات بزرگ و شناور يخ در ولگا بود. كشتي هاي ناوگان ولگا نمي توانستند شب يا روز از «آفتوباوتومارك» به ما برسند. سرانجام و براي مدتي دراز از كرانه چپ بريده شديم. با وجود دشواري وضع روحيه ارتش پايين نبود. حمله دشمن كه ازديرباز منتظرش بوديم غافلگير به سراغمان نيامد. نخستين روز حمله هيچ نتيجه قاطع براي ژنرال پاولوس نداشت.

داخل دام
ما از روي مداركي كه از سربازان مرده دشمن به دست آورده بوديم مي توانستيم بگوييم كه آلمانيان قادر نبودند به حمله خود مدتي دراز ادامه دهند و در دو تا سه روز از رمق مي افتند. احساس كرديم كه وظيفه خود را خوب به انجام مي رسانيم. دشمن نه تنها شهر را ترك نمي كرد (منظور استالينگراد است) بلكه با آوردن ذخيره تازه نفس دوباره به داخل دامي مي خزيد كه احساس مي كرديم فنرش بزودي از جا خواهد پريد.
از مكالمات تلفني كه با فرمانده جبهه داشتم دانستم كه از مقاومت سخت ما خرسندند. با اين حال ارتش ۶۲ مي بايست آزمايشهاي سختي را متحمل شود.
دشمن روز ۱۲ نوامبر ۱۹۴۲ گروه بندي نيروهاي خود را تجديد كرد و قواي ذخيره بيشتري آورد كه به معني در راه بودن يك حمله ديگر بود و حمله در ظهر آن روز انجام شد.
تابلويي از تجسم نبرد استالينگراد
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
با زيرپوش
جنگ در سراسر امتداد جبهه ارتش شعله ور گشت سربازان آلماني مست يا ديوانه مي آمدند و مي آمدند.
ملوانان خاور دور كه براي تقويت لشگر «گورشيني» آمده بودند به دشمن نشان دادند كه يك من ماست چقدر كره دارد و مردان ناوگان مشهور سرخ چگونه مي توانند بجنگند.
جايگاههاي بنزين خيابان «توونيسكايا» چندين بار دست به دست شد.
در گرماگرم پيكار، ملوانان ناوگان سرخ پالتوهاي خود را از تن انداختند و با زيرپوش و كلاه حملات را دفع نمودند و سپس خود به حمله پرداختند.
جنگ در كارخانه هاي «باريكادي» و «كرانسي اوكتيابر» و بر فراز مامايف گورگان (تپه) شدت كمتري نداشت.

رزم آوران
اكنون احساس مي كرديم كه مردان ما رزم آوراني شده اند كه هيچ نيرويي مغلوبشان نمي تواند كرد.
بعدازظهر ارتباط تلفني با قرارگاه فرماندهي لشگر «يايتوك» برفراز مامايف گورگان قطع شد. يكي از افراد مخابرات به نام «تيتايف» براي تعمير خط رفت. پس از اندك زماني خط دوباره به كار افتاد. بريدگي تعمير شده بود. اما «تيتايف» بازنگشت. او در كنار يك سوراخ گلوله بي حركت آرميده و دو سر سيم زيردندانش به هم فشرده شده بود. افراد مخابرات كه وي را يافتند شرح دادند كه چگونه دندانهاي او روي هم فشرده شده بود. مرگ نتوانسته بود اين مخابراتچي دلير را از اجراي فرماني كه گرفته بود بازدارد. گويي مرده «تيتايف» نيز با آلمانيان مي جنگيد.
بزودي سرودي درباره او نوشته شد كه تجسم احساسات و تجربه نيروها بود. كلمات سرود را چنانكه بعد معلوم شد خبرنگار روزنامه «كامسومولسكا يا پراودا» در جبهه نوشته بود. با آنكه بسياري از ابيات سرود ناقص است ولي رفقاي «تيتايف» آن را در سراسر جبهه مي خواندند.

خاطرات ژنرال آلماني
«دوئر» يك ژنرال مشهور آلماني در جبهه استالينگراد جنگ نوامبر را چنين شرح مي دهد:
درآغاز نوامبر پس از دريافت نيروهاي امدادي قواي روسها در بخشهاي گوناگون دست به حملات متقابل زدند. با آنكه حملات مزبور نتايج محسوسي به بار نياورد خود اين حقيقت كه روسها حمله كردند نشان داد كه دورنماي گرفتن استالينگراد يك بار براي هميشه تحقق نيافته است با اين حال هيتلر دستور ادامه يورش را با «قدرت روزافزون» داد.

تلفات
در دهم نوامبر ۱۹۴۲ سپاه ۵۱ حمله به كارخانه شيميايي لازور در شرق «مامايف گورگان» را بموقع اجرا گذاشت. تاكنون كارخانه بارها دست به دست شده بود. سپاه همچنين به كارخانه ابزارسازي «كراسني» اوكتيابر حمله كرد. مسكن كارگران اشغال شد و گروههاي طلايه توانستند به داخل كارگاهها روند. اما هجوم در روز دوم ناكام بود. حمله متوقف شد و قسمت اصلي كارخانه در دست روسها ماند. نتايج جنگ اين دوماه از نقطه نظر عملياتي ناچيز و از نظر تاكتيكي غيركافي بود. ارتش ۶۲ جز باريكه امتداد ولگا در شمال استالينگراد در «رينوك» فقط مواضعي را در شمال و جنوب كارخانه باريكادي و حول و حوش جنوبي استالينگراد در اشغال داشت.
ليكن مهمترين بخش ها بارانداز قايقها بين «كراسنايااسلو» بود و شهر همچنان در دست روسها ماند.
تلفات ارتش ششم از زمان شروع عمليات در تابستان سنگين تر از هر موقع بود. امكانات عملياتي آن خيلي زياد كاهش يافته بود. طي هفته ها به دفعات براي روسهاي مدافع لحظات وخيمي پيش آمد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
جنگ، سرما، برف

هروجب زمين
روسها كه به قطعه زمين باريكي رانده شده و ولگا در پشتشان قرار داشت چاره يي نداشتند جز اينكه شهر را تسليم كنند و يا ازهر وجب در غرب رودخانه دفاع نمايند.
اگر شرايط مناسب تري از نظر ارتباط با ساحل متقابل وجود داشت ارتش ۶۲ مي توانست نيروهاي امدادي دريافت دارد. ليكن شرايط فقط پس از شروع متقابل روسها در ۱۶ دسامبر ۱۹۴۲ هنگامي كه ولگا يخ بست بهتر شد. قبلاً كليه ارتباطات با عقب جبهه با قايق و كرجي بود. فرماندهي روسها كوشيد تا قواي خود را براي يك حمله متقابل حفظ كند و اين وظيفه را در برابر خود نهاده بود كه هر اندازه ممكن است نيروهاي كمتري را براي ميخكوب كردن نيروهاي بيشتري از آلمان در استالينگراد به كار برد.

غافلگير
پس از چنين برآوردي از اوضاع ما فقط مي توانيم بگوييم كه آلمانيان درست وضع را دريافته بودند ليكن آنها پس از وقوع حادثه غافلگير شدند. واحدهاي ضربتي ارتش آلمان كه به جديدترين سلاحها مجهز بودند در جنگ كنار ولگا شركت كردند. ليكن مردان ما تا مرگ جنگيدند و چندين بار دشمن را مجبور ساختند كه لشگرهاي خود را از خط جبهه عقب بكشد تا از نظر ساز و برگ و نفرات به حد سازماني برساند. ليكن حتي لشگرهاي جديد فقط سه تا چهار روز در جنگ دوام مي آوردند و در آتش نبرد استالينگراد مانند موم ذوب مي شدند.

استالين: يك گام نبايد عقب نشست
استالينگراد ـ چهارم سپتامبر ۱۹۴۲ ـ ژنرال «پاولوس» حمله خود را متوجه شمال شهركرد كه نيروهاي ارتش سرخ جناح شمالي ارتش او را مورد تهديد قرارداده بود. امروز مارشال «ژوكوف» نجات دهنده مسكو وارد شهر استالينگراد شد تا حمله وسيع عليه نيروهاي رايش سوم را سامان دهد.
ژوكف در برابر خطر بزرگ سقوط استالينگراد بخشنامه يي براي همه افسران و فرماندهان مدافع استالينگراد فرستاد. در اين بخشنامه آمده است:
ممكن است امروز يا فردا شهر استالينگراد به دست دشمن بيفتد. ما به كمك فوري همه مردم در هر سن سالي نيازمند هستيم. در بخشنامه آمده است:
فرماندهان بخش شمال و شمال غربي استالينگراد بايد فوراً به نيروهاي دشمن حمله كنند هيچگونه تعللي پذيرفته نخواهد شد هر كس ترديد كند به دادگاه صحرايي سپرده مي شود.
نيكتا خروشچف مسؤول حزب در اوكراين موفق شد ۱۲۵ هزار داوطلب فراهم كند تا به ارتش بپيوندند. هفت هزار پسر جوان و سه هزار دختر به صفوف ارتش كمكي ملحق شدند جوانان و پسران راهي جبهه شدند. استالين گفته بود يك گام نبايد عقب نشست.
 
بالا