چگونگي پيدايش لوگوي شركت هاي خودرو سازي
روزها نشانه يا آرم خودروها به زيباترين شكل ممكن روبهروي ديدگان قرار ميگيرند و خود به يك ابزار تبليغاتي براي كمپانيها مبدل شدهاند. در حين تبليغات رنگارنگ خودروها در سراسر دنيا حداقل يك بار تصويري از نشانه يا آرم به نمايش در مي آيد و اين نشانهها گاهي سابقه ذهني در چند نسل به جاي گذاشتهاند. بعضي از آرمها تقريبا از ابتداي توليد اتومبيل بيتغيير باقي ماندهاند، بعضيها سادهتر شدهاند و بعضيها به طور كلي بازآفريني شده يا تغيير كردهاند. لوگو يا آرم خودروهاي مختلف، اشكال متفاوتي دارند. بعضيها از خطوط گرافيكي معنيدار تشكيل شدهاند، بعضي متكي به شكل حروف لاتين هستند و بعضيها هم از عناصر طبيعي مثل حيوانات استفاده كردهاند. در مجموع همه نشانهها به نحوي سعي كردهاند كه حركت يا همان جوهره و فلسفه پيداش خودرو را به نمايش بگذارند. بعضيها خطوط ملايم و منحني را پسنديدهاند و بعضي هم خطوط شكسته و خشن را برگزيدهاند. نوع طراحي آرمها هم به نوعي با بعضي از المانهاي بومي هر منطقه سازگاري دارد. به طور مثال نوع استفاده از خطوط در آرم اتومبيلهاي آلماني تفاوت قابل توجهي با همتاي ژاپني دارد. بعضي از خودروها به خصوص خودروهاي آمريكايي هم ملغمهاي از انواع خطوط و شكلهاي هندسي است. به آرم كاديلاك توجه كنيد!
منشا نشانهها
اگرچه برندهاي خودرو در زمره مشهورترين و پرقدرتترين برندها بر روي كره خاكي هستند اما به ندرت كسي منشا نشانهايي كه براي اين برندها برگزيده شده است را ميداند.ميگويند ريشه نشان شورولت، كه يكي از برندهاي جنرال موتورز به عنوان پرفروشترين خودروساز دنيا است به يكي از سفرهاي ويليام دورانت، موسس اين شركت به پاريس در سال 1907 باز ميگردد.
دورانت آنچنان مسحور طرح زيباي كاغذ ديواري خود قرار گرفته بود كه تكهاي از آن را كند و داخل كيف پول خود قرار داد. چند سال بعد در سال 1913 او اين تكه را مبناي طراحي لوگوي طيفي از خودروهاي توليدي خود كه نامشان را از لوئيس شورولت، راننده مسابقات سرعت به عاريت گرفته بودند قرار داد.
شايد باور كردن اينكه يك تكه پاره پاره كاغذ ديواري الهامبخش كسي بوده كه با كنار هم قرار دادن چند شركت خودروساز بزرگترين توليدكننده خودرو را به وجود آورد شايد كمي سخت باشد اما اين داستان تقريبا با واقعيت انطباق دارد.سفر او به پاريس و آن تكه كاغذ ديواري لوگوي شركتي را رقم زد كه اكنون از آن به عنوان <ضربان قلب آمريكا> ياد ميشود. در ابتدا همه شركتها اصرار داشتند نمادي فلزي از لوگوي خود را بر روي قسمت جلويي كاپوت بر روي رادياتور نصب كنند اما بعدها بيشتر به استفاده از نمادهاي رنگارنگ كه روي حفاظ جلويي رادياتور يا به اصطلاح جلوي پنجره قرار ميگرفت، روي آوردند.
نمادهاي شركتهاي خودروسازي خود زبان و تاريخچه خاص خود را دارد و اين شركتها در مقاطع مختلف از فعاليت خود براي قواي محركه، مدلهاي مختلف و حتي براي سال توليد خودروهايشان نمادهايي را طراحي كرده و مورد استفاده قرار دادند.
اكثر لوگوهايي كه خودروسازها استفاده ميكردند به شكلي اتفاقي طراحي شده بود و تنها طي سالهاي اخير و با برندهايي چون سترن و لگزس نشانههايي از طراحي حرفهاي در دنياي لوگوي برندها به منصه ظهور رسيد.سال پيش شركت جيپ لوگوي پيشين خود را كه نمادي گرافيكي از نماي جلويي wagner بود عاقبت كنار گذاشت. اين تصميم هم به نوبه خود عجيب بود. درست است كه اين برند در سراسر دنيا شهرت دارد اما نداشتن لوگوي واحدي هم در جاي خود عجيب و نادر است. طراحان برجسته لوگو ميگويند داشتن لوگو براي خودروها از همان وجهه و اهميتي كه اين مساله در مورد ساير كالاها دارد، تبعيت نميكند.
خودروسازها امروز به چنان شهرتي رسيدهاند كه محبوبيت توليدات آنها برگرفته از كيفيت منحصر به فرد آنان و نه لوگويي است كه حمل ميكنند.
البته در اين ميان گروهي هم هستند كه داشتن نشاني مناسب و در معرض ديد بودن آن از زواياي مختلف را داراي وجهه تبليغاتي ميدانند و بر لزوم استفاده از آن تاكيد ميكنند.گاهي ديدگاههاي مرتبط با اهميت لوگو چنان جدي گرفته ميشود كه به خلق نمونهاي كامل از يك خودرو بر مبناي لوگوي آن شركت سازنده ختم ميشود. فورد توروس جديد نمونه اي از اين مساله است.اين مدل بر مبناي لوگوي بيضي شكل فورد طراحي شد. از آنجا كه بسياري از شركتهاي خودروساز، لوگوي خود را نمادي از كيفيت و دوام ميپندارند هيچگاه حاضر به تغيير آن نيستند.مرسدس بنز، جاگوار و رولزرويس از اين طيف هستند.
دو دهه 1950 و 1960ميلادي سالهاي اوج طراحي نمادهاي گرافيكي براي خودروها بودند. خودروسازها براي مدلهاي تازه خود، نمادهاي جديد تعريف ميكردند و رقابتي جدي در اين زمينه بين خودروسازها در گرفته بود، كاديلاك اولين شركتي بود كه در سال 1998 لوگوي قديمي خود را تغيير داد. براي اين منظور يكي از طراحان صاحبنام به خدمت گرفته شد.
در حالي كه اكثر نشانهاي حك شده بر روي خودروهاي امروز اشكال فلزي بيروحي هستند در مواردي همين نشانهاي فلزي خود به نمادي از زيبايي تبديل ميشوند. كافي است نشان فلزي رنگارنگ و بسيار شكيل SUV جديد پورشه Cayenne را در نظر آوريم يا به دوج نئون جديد نگاهي بياندازيم تا مشخص شود اين نشانهها به طور كامل به فراموشي سپرده نشدهاند.نشان اوليه كاديلاك بر مبناي شناسه خانوادگي مردي كه اين شركت را در سال 1701 تاسيس كرد، طراحي شده بود. آنتوني دلاموته كه با نام سر كاديلاك هم شناخته ميشد مديري ميان پايه در دولت ايالات متحده بود كه پايهگذار كاديلاك در ديترويت شد. شركت او تا سالها ارابههاي فلزي ميساخت و نشاني كه براي محصولاتاش انتخاب شده بود برازندهاش مينمود.آرم مرسدس بنز برگرفته از ستارهاي است كه گوتلب دايملر، موسس اين شركت بر روي كارت پستالي كه عكسي از كلني را برخورد داشت، كشيد تا محل زندگياش در اين شهر را به فرزندانش كه در جايي ديگر اقامت داشتند، نشان دهد. سه شاخه مرسدس فاقد حلقه دور آن بود اما پس از ادغام مرسدس و بنز در دهه 20 ميلادي حلقه گلي به دور اين نشان اضافه شد.
كه كماكان يكي از توليدكنندگان خودروهاي مجلل است از وقتي به توليد موتور هواپيما روي آورد آرم امروز خود را برگزيد. در اين آرم بخش آبي رنگ درون حلقه نمادي از حركت پرههاي هواپيما تلقي شده است. وضع در مورد اكثر توليدكنندگان قديمي ديگر هم به همين منوال است نشان پورشه به نماد شهر اشتوتگارت، جايي كه اين خودرو در آنجا متولد شد شباهت دارد. نشان فولكس واگن، كه در سالهاي منتهي به جنگ دوم جهاني پايه عرصه حيات گذاشته مخلوق فرانس ريمپيسه، از مهندسان روزهاي آغازين حيات اين شركت است. ريمپيسه همان كسي بود كه در اواخر دهه 30ميلادي موتور فولكس قورباغهاي را طراحي كرد.در سال 1939 و زماني كه فولكس قورباغهاي محبوب هيتلر بود و از آن به عنوان لذت از مسير قدرت ياد ميكرد لگوي اصلي كه ريمپيسه در رقابتي درون سازماني آن را طراحي كرده و به خاطر اين خلاقيت 50 مارك برنده شده بود با چرخدندهاي احاطه شد كه نشان رسمي جبهه كارگري آلمان بود اما پس از جنگ دوم جهاني اين دنده از لوگو حذف شد.
فيات در دهه 80 نشان بدوي خود را به نفع حروف كلمه فيات كه به طور نامنظم كنار هم قرار گرفته بودند، كنار گذاشت. در يكي از شبهاي 1982 مايومايول، طراح ارشد فيات در حال آزمودن يكي از مدلهايي بود كه به تازگي توليد شده بود. او از برابر يكي از تابلوهاي نئون تبليغاتي فيات گذاشت و نور اين نئون كه در پي زمينه سياهي آسمان معوج به نظر ميآمد توجه او را جلب كرد.
چهار حلقهآئودي به رغم برخي شايعات هيچ ارتباطي به حلقههاي المپيك ندارد بلكه نمادي از ادغام چهار شركت خودروسازي آلمان در سال 1932 است اين چهار شركت كه هورچ، DKW وندرو و آئودي را در برميگرفتند در واكنش به شرايط نامناسب بازار ناچار به ادغام در يكديگر شدند. بعد از جنگ اين اتحاديه نام خود را از زبان لاتين كه در انگليس به معناي ميشنوم است و از اسم موسس خود آگوسته آئودي گرفته شده، حفظ كرد و حلقههاي نشانهاش نيز باقي ماند.
در بين خودروهاي انگليسي جاگوار لوگوي برجستهاي دارد. آنچنان كه از نام خودرو برميآيد جاگوار نام يك پلنگ درنده است كه دربهدر به دنبال شكار ميگردد. البته اين روزها پلنگ جاگوار ديگر مثل سابق حريفان را گرفتار چنگال خود نميبيند. حالا رقباي جاگوار هر يك به تنهايي قدرتي هستند. ژاپنيها كه 40سال پيش حرفي براي گفتن نداشتند اين روزها همه چيز را بر مبناي بازار تنظيم ميكنند حتي نشانهها را. تويوتا بزرگترين كمپاني خودروساز ژاپن در سالهاي پاياني دهه80 آرم خود را كه به يك سكان بيضي شكل كشتي بود، تغيير داد و نشانه جديدي از 3بيضي متقاطع خلق كرد. مديران كمپاني تويوتا هر يك از بيضيها را نشانهاي از توليد جهاني، خدمات پس از فروش موفق و حفظ كيفيت برتر ميدانند. هوندا از حرف لاتين ابتداي نامش بهره گرفته و H را با ايجاد تغييراتي گرافيكي مناسب حك كردن بر روي خودروهايش دانسته است. آرم ميتسوبيشي بر گرفته از سه قطعه الماس لوزي شكل است كه در يك نقطه تلاقي پيدا كردهاند. ميتسوبيشي با اين آرم ميخواهد به مشتريانش بفهماند كه خودروي زير دستشان مثل يك الماس با ارزش است.جالب اينجااست كه نماينده ميتسوبيشي در ايران در سالهاي دهه هفتاد هم نام با مسماي <الماسداران> را يدك ميكشيد.
بقيه كمپانيها هم هر يك به فراخور سابقه و وضعيتي كه در طول تاريخ صنعت داشتهاند آرم يا نشانهاي را طراحي كردهاند.
تحولات در توليد ايران
بيترديد اولين نشانهاي كه در صنعت خودروسازي ايران مطرح شد، آرم حك شده بر روي پيكان بود. تصويري از يك ارابه باستاني و شمايلي از يك اسب در حال حركت در سالهاي مياني دهه40 بر روي پيكان نقش بست. نشانهاي كه گهگاه در تبليغات فروش پيكان به حركت در ميآمد و به صورت انيميشن جان ميگرفت. اين آرم تا پايان توليد پيكان در ارديبهشت سال جاري بر روي اين خودرو باقي ماند در حالي كه سه سال از خلق نشانه جديد بر روي خودروي جديد ملي ميگذشت. سمند پيش از آنكه در خط توليد انبوه قرار بگيرد نشانه خود را يافته بود. در كشاكش سخت
خودروي ملي مسوولان ايران خودرو طراحي آرم جديدي براي اين محصول را به معرض فراخوان عمومي گذاشتند و در نهايت طرح استاد مرتضي مميز كه يك سر اسب زيبا بود به عنوان زيباترين و بهترين اثر براي قرار گرفتن بر روي بدنه خودروي سمند برگزيده شد. طرحي كه آشكارا با نام خودرو هم همخواني داشت. پيدا كردن نشانه جديد براي سايپا نيز به سالهاي دهه شصت باز ميگردد. آن روزها كه محصولات اين خودروساز هنوز به تنوع امروزي دست نيافته بود، يكي از طراحان برجسته ايران با نام ابراهيم حقيقي آرم سايپا را طراحي كرد. اينارم به زعم طراحش علاوه بر تحرك، واجد صفاتي چون بالندگي و توسعه است كه تبديل به يكي از آشناترين نشانههاي صنعتي ايراني شده است.
بقيه كمپانيهاي ايراني مثل پارس خودرو هم داراي نشانههاي چشمگير و قابل توجهي نيستند. بعضي از آنها مثل كيش خودرو، شركت مرتب يا زاگرس خودرو هم نياز به تبليغ بيشتري دارند.